همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

تو نیکی می کن و در دجله انداز

چند روز پیش که تاکسی نشته بودم ، برای اولین بار بود که دیدم راننده تاکسی که مرد جوانی هم بود ،‌در جواب خانمی که پول خرد برای کرایه نداشت ، گفت : مسئله ای نیست .بمونه دفعه بعد باهام حساب می کنید .دختر جوان گفت : آخه اینجوری که نمیشه .من دیگه چطور ممکنه شما رو ببینم ؟

راننده : عیبی نداره ، من این کرایه رو بخشیدم .

خلاصه از دختره اصرار و از راننده انکار .همش هم میگفت : من حلال کردم .

تو دلم گفتم آفرین ،‌ خدا پدرت رو بیامرزه .معمولاً راننده تاکسی ها که همیشه می گن : اگه قرار باشه به هرکس اینجوری ببخشم ،‌چیزی برام باقی نمی مونه.

خانمه ، پیاده شد و بلافاصله به جاش یه آقای دیگه سوار شد .اسکناسی به راننده تاکسی داد و گفت مسیرش تا کجاست .راننده تاکسی بقیه مبلغ رو خواست به مسافر جدید برگردونه که آقاهه گفت :بمونه .قابل شما رو نداره .

راننده تشکر کرد .و همین طور که داشت پول رو بر می گردوند ، دیدم دقیقاً همون مبلغی بود که از اون خانم نگرفته بود و چندین بار ازته دلش گفت من حلال کردم.

یه چند لحظه فکرم درگیرش شد .شاید که نه مطمئناً تمام زندگی ما هم همینطوره . مثل ضرب المثل قدیمی ِ (از یه دست بدی از یه دست دیگه میگیری ). فقط دیر و زود داره .اگه صبرمون زیاد باشه و به تمام زندگیمون اینجوری فکر کنیم ، دنیای اطرافمون خیلی قشنگ تر میشه .

به خودم کلی نهیب زدم .کاش بفهمم ، کاش یادم نره ، کاش خوب باشم .کاش دستم برسه و اونهایی رو که می دونم دستشون تنگه تنها نذارم .کاش غرورم زیاد نشه .

بچه ها نزدیک عید ِ .اطراف همه ما یه عده ای هستند که به کمک ما نیاز دارن.بگذاریم تو این اوضاع سخت ،‌ شادی برای همه ما باشه .یه نگاه به اطرافتون بندازین . مطمئن باشین یه قدم برای کمک به نیازمندی بردارین ، حتماً‌ نتیجه اش رو تو زندگیتون میبینین .

راههای کمک زیاده .هرکدومتون راه جدید و خبی برای کمک سرغ دارین بگین تا بقیه هم ازون راهکار شما استفاده کنن

نظرات 15 + ارسال نظر
ساناز دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ق.ظ http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

سلام .خوبی عزیزم.روزت بخیر
مرسی که این نکته رو همن یاداوری کردی
من و حمید که هر شب عید الان این ۳ ساله برای بچه های شیرخوارگاه و بچه های محک کمک کردیم.واقعا رزی وقتی برای بچه ها شیرخوارگاه لباس و اسبا بازی میبریم نمیدونی این بچه ها چه ذوقی میکنن.البته میدونم تعدادشون زیاده و راضی نگهداشتن همشون کار سختیه اما شده ما به همشون فقط یه جوراب یا یه عروسک ۵۰۰تومنی یا نفری یه گلسر به دخترا و واسه پسرها یه توپ کوچیک دادیم.اما واقعا ذوق و انرژی که از اونا میگریم خیلی بیشتر از این حرفهاست

سلام گل من .ممنون.
درسته عزیزم . واقعاً انرژی مثبتی که آدم از کار خوبش میگیره خیلی بیشتر از هدیه ای که به طرف مقابل میده .شما هم واقعاً‌کارتون قشنگه .ایشالا که همیشه دستتون پر باشه تا بتونین واسه دیگران شادی هدیه ببرین

کلاسیکـــــــ دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ http://classiclife12.blogfa.com

می نویسم منتظر...
...میخوانم درد
می نویسم خداحافظی...
...میخوانم انتظار برگشت
می نویسم رفت...
میخوانم...
نه ... هیچ نمیخوانم
تنها سکوت سنگین من
در عمق اندوه....

عزیز دلم انقدر غصه نخور .

لبخند بانو دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ http://labkhandam.blogsky.com/

سلام رزماری جونم
چه قدر جالب....
واقعا همینطوره...از هر دست بدی از همون دست پس می گیری...خیلی قشنگ می شه که همه به هم اینجوری کمک کنیم و خدا در عوضش بهمون برگردونه...یه جوری کمک می کنه که خودت ندونی از کجا رسیده این کمک...خدا قربونش برم کارش درسته

سلام لبخند خوبم.
دقیقاً همینطوره ،جواب خدا هم که همیشه مالی نیست ،‌ سلامتی و موفقیت و امنیت و خیلی چیزهای دیگه می تونه باشه

فهیمه دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:59 ب.ظ http://jojofahim.blogfa.com

راه های کمک زیاده اما کاش ما ها فراموش نکیم که حتی با یه نوازش هم میتونیم دل کسیو شاد کنیم
حتما نباید مالی باشه دوستم ، خودتم خوب میدونی توی این اوضاع و احوال الان جامعه ، همه یه جورائی درگیر خود و خانوادشونن ،
خدایا دست مارو هم پر کن تا بتونیم حداقل یه نفرو خوشحال کنیم

بله عزیزم .گاهی یه لبخند ، یه جمله محبت آمیز ،‌یه کار خوب می تونه کار یه دنیا پول رو انجام بده .
پول یا کار خوب ،‌یا شاد کردن دل دیگران ،‌ همه و همه یه سعادت ِ که خدایا انشاءالله نصیبمون بکنه

مینا دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ب.ظ http://marriedwoman.blogfa.com

خدا رو شکر! هنوز چنین نسلی منقرض نشده!
امروز سوار تاکسی شدم، یارو باید 425 تومن بگیره..500 گرفته و بقیه شو نداده..
منم توی دلم گفتم همش حرومت! وقتی خودت میخوای حروم خور باشی، من چه اصراری به حلال خواریت دارم؟

آره گلم .خدا رو شکر هنوز چنین آدم هایی پیدا می شن

م(خط خطی) دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:12 ب.ظ http://www.khatkhati-92.blogfa.com

سلام هم وطن
ازم دلخور نباش
پیشم بیا
نمیذارم بهت بد بگذره
موفق باشی دوست من و خوش

سلام. دلخور نیستم حتماً میام

نسترن سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:16 ق.ظ http://nastaran-amoozegar.blogsky.com

موفق باشی

ممنون . شما هم موفق باشی دوست خوب

شهلی دومان سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ب.ظ http://doman20.blogfa.com

تو نیکی کن و در دجله انداز
وگرنه بر سرت کوبم خاک انداز
بمنم سر بزنین خوشحال میشم با شما تبادل لینک داشته باشم

من چندین بار وبتون رو باز کردم دوست خوبم .اما فکر می کنم خیلی سنگینه و دیر لود میشه .واسه همین نتونستم صفحه رو تکون بدم و به قسمت نظرات برسم و براتون جواب بزارم .بازهم بهم سر بزنین ،‌ منم سر میزنم .لینک شدین

تلخون سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام مهربون

همسرم همیشه به اونایی که دستشون تنگ بودو آبرو دار بودن کمک میکرد....منم میخوام این راهشو ادامه بدم در حد توانم

ایشالا که بتونی ادامه بدی .هم همت می خواد هم سعادت .امیدوارم هر دو نصیبتون بشه تا راه همسرتون رو ادامه بدین دوست عزیز

ساناز سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:24 ب.ظ http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

سلام.مرسی.اخه میدونی با قالب دو ستونه مشکل دارمتازه روزشمار زیر یه سقف میخواستم بزارم درست نمیشد.تا بالاخره درست شد
رزی الان با حمید حرفیدم خونه بود اما فکر کنم وب نخونده چون حرفی نزد و فقط گفت داشتی میومدی وسایل لازانیا بخر درست کن
منم گفتم چشم
ولی هنوز نخونده.رزی اگه تا شنبه نخونه من دغ میکنم

روز شمار زیر یه سقف خیلی جالب و نازه .انقد دیوونه نشو .نخونه دق می کنم چیه ؟

مونا سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام
شدیدا موافقم! به هر دستی بدی به همون دستم پس می گیری! واقعا همینه :)

بله عزیزم .مونا جون ِ ما چطوره ؟

ساناز چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:00 ق.ظ http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

سلام عزیزکم.خوبی؟رزی هنوز نخونده.دیگه دارم ناامید میشم.میخوام پست رو پاک کنم.نظرت چیه؟

نه عزیزم پاک نکن .چون سرشار از احساس بود .حیف ِ

ساناز چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ق.ظ http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

الهی فدات شم.چقدر باحالی.خودمم دلشوره گرفتم.نمیدونم عکس العمل حمید چیه/اول از همه به تو خبر میدم.بوس.بوس

ایشالا خبرهای خوب بدی .بوس

زیتون چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 ب.ظ http://zatun.blogsky.com

ی نگاه بکن به مطالبمت

مامان علیرضا پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

یه خاطره مرتبط:
دیروز یه راننده تاکسی به راحتی بقیه ی پولمونداد و وقتی گفتم زیاد نگرفتین؟ با اعتماد به نفس گفت نه ،درسته،
ومن مطمین بودم زیاد گرفت ازم
منم تو دلم گفتم عجیب نیست این همه بیماری عجیب و غریب و مشکلات لاینحل که تو جامعمون بیدادمیکنه!

والا به خدا .این همه گرفتاری و بیماری و درد ،‌یه جا ریشه داره .خیلی سخته که تو وانفسای روزگار ،‌خودت و خانواده ات رو حفظ کنی . اون پدر چه نونی رو داره سر سفره اش میبره ؟ نونی که حرف و ناله مردم پشتشه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد