همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

بارون پاییزی

چقدر این بارون خوشبوی امروز داره حالمو جا میاره .

چقدر بوی کودکی برام داره .بوی تازگی .

بارون ریز و تند و بی صدا .

آخ کاشکی امروز میز کارم ، تو حیاط شرکت بود تا بوی بارون و علف های خیس شده جون تازه بهم میداد .دلم یه چکمه میخواد ، از همونا که بچه بودم داشتم . بنفش بود مال من . اون وقتا که ساکن تهران بودیم هر وقت میومدیم شمال اگه بارون بود با اون چکه ام تو حیاط زیر بارون بازی میکردم .یادش بخیر .




نظرات 10 + ارسال نظر
وبلاگچه خاطرات شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:27 ق.ظ http://veblogchekhaterat.persianblog.ir/

یادش به خیر...البته ما که بچه شمالیم دیگه به بارون عادت کردیم...

جدی شما هم بچه شمالی ؟
جالب شد پش

آلیس شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 ب.ظ

یادش بخیر من هم از این چکمه داشتم مال من صورتی بود. کل زمستون رو به عشق اون چکمه ها میرفتم مدرسه.
خوشبحالتون انقدر بارون میبینید.

آخی .راستی ؟ چقد قشنگ بودن آلیس
هوس کردم یکی ازون چکمه ها می داشتم

neo شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:13 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

عاشقه بارون و بارندگی ام درسته که همیشه باعث میشه دریا طوفانی بشه ولی بازم عاشقشم.......
همیشه خدا رو تو آسمون میبینم.....گرچه خیلی وقتا نزدیک خودم حسش کردم
من چکمه هام یادم نمیاد ولی یه کاپشن صورتی داشتم.

اتفاقاً بارون دیروز که خودم هم عاشقش شد ، ریز بود .باد هم نمیومد ، یعنس فقط بارون بود .آخه اینجا معمولاً بارونهاش با باد همراهه میشه طوفان .
وای منم کاپشن صورتی داشتم

صبا یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ق.ظ

واقعا یاد اون وقتها بخیر

تو هم دلت اون وقتها رو خواست ؟

مامان علیرضا mahtab یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

گریم گرفت رزماری جون بس که وقتی از بارون میگی همون حال و هوایی که حسش میکنی رو به منم انتقال میدی...
منم بارون میخوام!
دعا کن اینجا هم بغص اسمون بترکه قبل از اینکه دل ما از بدی هوا و بیرون نرفتن بترکه

آخی الهی بگردم گریه چرا ؟
شرمنده خوب اینجا راه به راه بارون میاد .گاهی اذیت کننده است گاهی هم لذت بخش وپبجای ایم حرفها دست همسر و علیرضا رو بگیر پاشو بیا , قدم رنجه کن یه چند روزی پیش من بد بگذرون

وبلاگچه خاطرات دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ق.ظ http://veblogchekhaterat.persianblog.ir/

بهله...ما یک عدد شمالی کیجا میباشیم

به به . ایول -
کیجا اسم جاییه یا یه اصطلاح ه که گفتی ؟
ببخشیدا

ال هام دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ب.ظ http://sepehram.mihanblog.com

چکمه من قرمز بوددوستم این چکمه امروزیه هاااااااااااااا

آخه هر چی سرچ کردم مدل قدیمی پیدا نشد

مامان علیرضا mahtab سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:23 ق.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

من که از خدامه بیام خطه زیبای شمال
دیدن شما که دیگه نور علی نوره
اما چه کنم که بسته پایم...
همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی
استفاده از شعرمردمو داشتی؟!
نه که تلزه شمال بودیم، اخر تابستون، سهمیمون تموم شده عزیزم
ممنون از محبتت

خلاصه ما در خدمتیم.
چه از سهمیه امسالتون چه از سهمیه سال آینده اتون ، چه سهمیه مازاد بر بودجه .هر جوری باشه خوبه گلم

فهیمه یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 ق.ظ

ای جان چه زیبا


ممنونم

مامان علیرضا mahtab یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

معلوم هست کجایین؟!
بعد ازاون بارون پاییزی کجا گذاشتی رفتی رزماری خانوم؟

اومدم گلم .الآن همه رو توضیح میدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد