همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

آغاز زمستان 93

بسم الله

سلام عزیزان دلم ، دوستای مهربونم .

میگم خدا نکنه تنبلی بر کسی غلبه کنه ، آدمی هم که به اینرسی عادت داره ، به همون حالتش ادامه میده .

تنبل شدم یا کارهام زیاد شده یا هر دلیل دیگه ای که نمی دونم دقیق چیه ولی باعث شده کمتر سر بزنم اینجا .

وای که چقدر دلم یهو تنگ شد برای نوشتن و برای همدلی و همفکری های شما .

زمستون امسال هم شروع شد .فصلی که می دونم برای من خاطره ساز خواهد شد .

کمتر از 3 ماه به پایان انتظار من و پسر مامان باقی مونده .هفته 30 ام هستم و به امید خدا باقی راه رو هم با یاری و مدد پروردگار طی خواهم کرد .

بگذارید از همه جا بگم اما به ترتیب :

- پسر مامان حالش خوبه و هر روز با هم داریم عشق می کنیم .زیباترین لحظه هایی که دارم زمانهایی که پسر مامان حضورش رو به من اعلام می کنه .برام ناز میکنه و هی وول میخوره .( دعام اینه که همه کسانی که در فکر بچه هستش این روزهای خوب رو تجربه کنن و خدا هدیه آسمونی اش رو بهشون اعطا کنه )

راستی بچه ها نمی دونم علتش چیه که بین من و دوستم که همزمان باردار هستیم نی نی من خیلی بیشتر تکون میخوره .یعنی بین دختر و پسر اینقدر فرق وجود داره ؟من بیشتر زمانها احساس می کنم اما دوستم خیلی کم و بیشتر با خوردن چیزهای شیرین حرکت نی نی اش رو حس می کنه . سایز چاقی و لاغری هم موثره رو این مسئله ؟

- خودِ مامان رزی هم حالش بد نیست .گاهی خیلی سخت میگذره بهم و گاهی هم خوبم .کلاً صبح ها تا بعدازظهر خوبم و پر انرژی اما اگه استراحت نکنم شب دیگه داغون میشم .بیشتر هم عضلاتم گرفتگی پیدا می کنه ، بخصوص عضلات شکمم و همین مسئله گاهی باعث میشه حتی نفس هم نتونم به راحتی بکشم . 

- به صورت کاملًا تصادفی دیدم که همسایه طبقه پایین مون هم بارداره ، طبقه بالایی هم ، وقتی تخت و کمد نوزاد براشون آوردن فهمیدم داره بچه دار میشن .با این حساب میشه 3 تا نی نی توی یه ساختمون

خیلی غصه دار مریم هستم .اگه اون مسئله سقط براش پیش نیومده بود میشد 4 تا نی نی .امیدوارم خدا خودش به مریم صبر و تحمل و البته یه نی نی سالم و صالح هدیه بده .

- خرید های پسر مامان تقریباً رو به اتمامه . به امید خدا تخت و کمد رو شنبه آینده میارن و منم باقی وسایل رو که خریدم و تا الآن همین جور کنار اتاق گذاشتم رو یه سر و سامونی خواهم داد .

- هنوز نرفتم بهداشت ثبت نام کنم .از آزمایش های تکراری که خواهند گرفت ، زورم میگیره .آیدا ( دوستم ) رفت و 2 روز کامل وقتش رو گرفت . منم رو این حساب هم پشت گوش می اندازم . آخه وقتی همه آزمایش ها رو دارم و دکتر خودم بهم داده چرا باید دوباره تکرار کنم .

- برام دعا کنید دوستای خوبم تا بتونم روزهای راحتی رو بگذرونم .

نظرات 8 + ارسال نظر
چاپ کتاب دانشجویی پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.sadako.blogsky.com

خوشبخت، کسى است که به یکى از این دو چیز دسترسى دارد: یا کتاب‌هاى خوب یا دوستانى که اهل کتاب باشند. (ویکتور هوگو)

از هم اکنون به فکر تقویت رزومه تحصیلی و شغلی خود باشید.
فرصتی برای دیده شدن > چاپ هر گونه کتاب دانشجویی/ تالیفی/ ترجمه/ کار گروهی/حتی مطالب وبلاگتان، شعر یا هر دلنوشته دیگر
تبدیل پایان نامه به کتاب، ویژه تقویت رزومه (مصاحبه دکتری Ph.D)
(مقایسه کنید = ارزش هر کتاب تالیفی 15 الی 22 نمره / کتاب ترجمه 5 نمره
مقاله علمی پژوهشی چاپ شده 5 نمره / علمی ترویجی 2 نمره و ISI دارای 7 نمره است)
تیراژ محدود، حتی 20 جلد (درج در شناسنامه کتاب 1000 جلد)
با هزینه اندک (کمتر از یک میلیون تومان) بدلیل درنظر داشتن تنگناهای مالی دانشجویان
با احتساب 17 ٪ تخفیف برای کتاب اولی ها و 5 ٪ تخفیف ویژه بلاگ اسکای
با راهنمایی گام به گام 24 ساعته؛ از ارسال متن تا چاپ و تحویل کتاب (ویژه کتاب اولی ها)
بدون حضور شما در تهران (ویژه شهرستانیها)
ارسال متن با ایمیل/ واریز هزینه با عابر بانک/ ارسال کتب با پست
با کلیه مجوزهای قانونی از وزارت ارشاد، اداره شابک ISBN ، فیپای کتابخانه ملی ایران و ...

باشگاه علمی و پژوهشی ساداکو
Sadako Scientific and Research Club
クラブ 科学的 と 研究 禎子

صبا جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:49 ب.ظ http://maokhoda.persianblog.ir/

اول از همه تا یادم نرفته برای گرفتگی عضلات شکم که انقباض هست بگم.اینا انقباضات برکستون هیکس هستن و تو این ماه ها میان منم داشتم و دارم.درد ندارن فقط شکمت مثل توپ سفت میشه و انگشت میزنی ته نمیره.در جهت عقربه های ساعت حول محور ناف آروم ماساژ بده(با خود ناف کاری نداشته باش).تکونهای نی نی هم ربطی به دختر و پسر بودن نداره و بیشتر به نظر من ژنتیکه.میتونم بپرسم بهداشت چیکار داری؟ حالت خوبه؟ بیکاری بری بهداشت از الان؟هر روز کلی آدم میان اونجا که تو این فصل نصفشون مریضن.بیخودی خودتو در معرض آلودگی قرار نده.اونا کار مهمی برات نمیکنن فقط همون کارایی که دکترت میکنه(اگه از ظر هزینه مشکل داری که بعید میدونم برو بهداشت وگرنه بشین تو خونه و خودتو اذیت نکن).پسرت که دنیا اومد برا واکسنش مجبوری بری اما اون موقع فرق داره.منم بهداشت نرفتم.
این هفته های آخر گوشت و پروتئین زیاد بخور تا پسرت خوب وزن بگیره.ایشاله باقی راه هم به سلامتی میگذره.

وای صبا چقدر تو اطلاعات خوبی داری .ممنونم ، خیلی خیلی ممنونم ازت .
دقیقاً انقباضات اونجوریه که تو میگی حتماً کاری رو که گفتی انجام میدم .
بهداشت فقط برای ثبت نام واسه واکسیناسیون میخوام برم .فکر میکردم اگه از الان ثبت نام نکنم بعدش دیگه واکسن نمیزنن .
پس اگه ایجوریه ، بیخالش میشم و میگذارم وقتی نی نی به دنیا اومد .
مرسی عزیزم .ان شاء الله تو هم رایمان راحت و خوبی داشته باشی و گل پسرت رو تو بغلت بگیری

مونا جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:06 ب.ظ

سلام مامان رزی
خوبی؟؟
خریدهات مبارک باشه. شما سیسمونی رو خودتون میگیرن؟ تو مشهد رسمه مامان عروس طفلک باید بگیره! ولی من مخالفم خیلی...
رز ماری همسرم رفت سربازی :( دعا کن برام

سلام به روی ماهت عزیزم.
ممنونم گلم .اینجا هم همینطوری رسمه .من و همسرم هم میخواستیم بخشی از خریدها رو خودمون انجام بدیم ولی مامانم اینا قبول نکردن .این شد که زحمت همه اش رو اون بندگان خدا کشیدند .
آخی ،‌به سلامتی ان شاء الله مونا جان .چشم عزیزم .به امید خدا این روزها براتون زود بگذره

بهار دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:09 ق.ظ http://yegran.blogfa.com

پس مریم باید از اون ساختمون فرار کنه چون تا یکسال دیگه ساختمون شما تبدیل میشه به یه مهد کودک

نه فقط مریم ،‌ موندم بقیه همسایه ها چی باید بکشن ؟
هر طبقه یه نی نی و یه صدای ونگ ونگ

ماه نوش سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام رزماری عزیز من از طریق وب ساناز جون با شما آشنا شدم وبت قشنگه من وبلاگ ندارم خوش حال میشم من رو هم به عنوان یکی از دوستای مجازیت بپذیری .امیدوارم روز گار خوشی رو سپری کنی وگل پسرت سالم وسلامت به دنیا بیاد موقع زایمان حتما به یاد ما هم باش
التماس دعا
یا حق

سلام خانمی .
قربون شما ، ولی شما که وبلاگ نداری ارتباطمون بیشتر یک طرفه میشه ها .
چشم عزیزم

شهره چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:32 ب.ظ http://ourlovelyhut.blogsky.com

خداروشکر که حالتون خوبه از این به بعد باید بیشتر مراقب باشی و تقویت کنی
بنظرم از الان لازم نیست بری بهداشت بزار بعد از تولد. فعلا که همه ی کارهات با دکترت هست فقط می مونه واکسن های نی نی
ایشالا الان دیگه اتاق نی نی رو چیدی،

مرسی شهره جان .راستش میخوام برم بهداشت که نامه معرفی برای شرکت در کلاس های زایمان رو برام بزنن که اونم هی تنبلی می کنم و امروز و فردا می کنم .
بله وسایل رو چیدم .فقط خورده ریزها مونده که هی یادم میاد

شیوا دالان بهشت پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:46 ق.ظ

خداراشکر که هردوتون خوبید . میگم واسه ما که این 30 هفته خیلی رود گذشت انگار دیروز بود که راجع به تصمیمت نوشتی .
واسه مریم هم خدابزرگه . انشالا اونم به زودی شاد میشه و حس خوب مادری رو تجربه میکنه

مرسی شیوا جان .
والا برای منم زود گذشت .فکر می کنم یکی از مزایای سرکار اومدن ، اونم کار پر مشغله ای مثل مال من این باشه که گذر زورها رو حس نمی کنی .
ان شاء الله عزیزم

برای تو یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:18 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی
بله به چاقی و لاغری بستگی داره خوب کسی که چربی بیشتری دور شکمش داره حتما کمتر می تونه تکان ها رو احساس کنه
چه خوب بچه ات همبازی داره

سلام دوست خوبم .
پس علتش می توه این باشه که من از دوستم کمی لاغرتر هستم ؟
متاسفانه همسایه هایمون مستاجر هستن و امکانش هست سال دیگه تو آپارتمانمون نباشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد