همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

لبخند به دردها

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فرصت 10 روزه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هفته 36 و 37

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

baby on board

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان گلم .صبح شنبه شما بخیر .

ازون قدیم ندیم ها که نه فکر بچه بودم و نه شوقی داشتم ، یکی از معدود مواردی خوشم میومد همین برچسب baby on board پشت شیشه اتومبیل ها بود .پیش خودم میگفتم اگه روزی به امید خدا بچه دار شدم حتماً حتماً باید یکی ازینا بچسبونم به شیشه ماشینمون تا حواس ماشین های دیگه به ما باشه .

اما حالا لابلای تمام خرید های ریز و درشتی که برای نی نی کردم ، همین یه قلم جا مونده .یعنی جا که نمونده ، از روز اول هم به یادم بود منتهی چون تعداد مغازه های سیسمونی اطرافم به تعداد انگشتان دو دست هم نمی رسه در نتیجه از تنوع کمی برای خرید برخودار هستیم و اونی رو هم که دیدیم نپسندیدیم .

حالا موندم چه کنم ؟

هفته 35 ام هستم .دروغ نگفته باشم استرس و اضطراب زیادی دارم .نمی دونم چرا عاشق دوران بارداری شدم و از تولد نوزاد و بعدش دلهره گرفته ام .

شاید هاله هایی از افسردگی از الآن در من به وجود اومده , دلم همش گریه میخواد , منی که از اشک ریختن بیزار و البته عاجز بودم .اما همش ازین حسم جلوگیری می کنم و ازش فرار می کنم .

به یاری حق از چهاشنبه گذشته مرخصی ام شروع شد .البته از 1 بهمن تاریخ خورد اما تا 3 روز مداوم هر روز صبح میرفتم شرکت تا کارهایی که فقط خودم از پسش بر میومدم رو انجام بدم و چهارشنبه هم کمیسیون پزشکی داشتم برای تایید مرخصی ام از طرف تامین اجتماعی .که اون آقایون دکتر هم زحمت کشیدن و با دیدن مدارک پزشکی ام و این که مشکلی نداری و چرا میخوای بری مرخصی , در نهایت رضایت دادن .

از وقتی اومدم خونه فقط به فکرهای کارهای انجام نشده افتادم .خدا عمر و عزت بی انتها به همسرم بده که خدایی ام تنها همراهم بوده تو این روزها و حسابی داره برام خونه تکونی می کنه .

(پسر مامان ببین همه چی رو برات ورودت داریم آماده می کنیم )

فعلاً که تصمیمم بر زایمان طبیعی هست , این بار هم که برای بار دوم به دکترم گفتم مثل دفعه قبل تعجب کرد و زیاد تحویل نگرفت , اما اگه خدا یاری کنه , ان شاء الله که بشه .

شمارش معکوس شده , برام دعا کنید ....