همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

پایان یکی از نگرانی های یک مادر

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی دونم کجا و تو کدوم پیج و کدوم برنامه بود که خوندم اگه فرزندتون تا 13 ماهگی دندون در نیاورد به دکتر مراجعه کنید .

آقا همین برای من شده بود ته ذهنم یه درگیری بزرگ ذهنی .

تا اونجا که فکر کردم خوب برم دکتر ، دارو میده ،‌قطره میده ؟ قرص ؟آمپول ؟ تقویتی ؟ تقویت یونا بیشتر ازینی که هست ؟ ای خدا همه دندون درآوردن بچه من همچنان بی دندون میخنده .حتی لثه اش سفت هم نشده

تا اینکه دو روز که با مریم بیرون بودیم ،‌وقتی مریم داشت بهش خرما میداد که بخوره ، یهو گفت : رزی این دندون درآورده !!!!

من داشتم ذوق میکردم ،‌همون موقع یه حرکت بی نظافت و پاکیزگی انجام دادم و همونجور که پشت فرمون بودم دست انداختم دهن بچه

یوهههههههههههههههههههو ، یه چیز عین نوک سوزن حس کردم ، آی خدا چقد خوشحال شدم .دیگه شادان و خندان اومدیم خونه .

تا اینکه شب باهاش شروع کردم به شعر خوندن و کم کم دهنش رو باز کردم و دندون خوشگلش رو دیدم .وای دیگه سراز پا نمیشناختم .اشک میریختم و شکر خدا میکردم .

تا اینکه دیشب که میخواستم دندوناش رو به باباش نشون بدم ،‌دیدم بله یکی دیگه نیش زده .طفلک بچم

البته که دندون درآوردن موروثیه و من خودم بعد یک سالگی دندون دار شدم  یا مثلاً برادرزاده ام هم 11 ماهگی دندونش دراومد.اما من دیگه خیلی استرس داشتم .اما الحمدلله این مرحله از رشد یونا هم آروم آروم سپری شد .

پی نوشت : در توضیح اون مسئله که گفتم داشتم خودمو برای دکتر رفتن بابت دندون نداشتن یونا آماده میکردم که خودم هی به خودم ایراد میگیرم که آخه این چه عادت بدیه که همه چیو برای خودت متصور میشی و شرایط بد رو برای خودت درنظر میگیری ،‌دیروز صبح داشتم میرفتم سرکار ،‌اخبار اعلام کرد تو چین دما به 45- درجه رسیده .هی با خودم گفتم : نشد که اینجا اینجوری بشه ، هی گفتن ال نینو میاد و حاشیه دریای خزر یخبندونه ،‌چرا نشد .بعد یک لحظه به خودم اومدم گفتم : آخه اینم آرزوست که تو میکنی ببینیم دمای 45- درجه چجوریه ؟هیچ جوری ، فریزر واقعی یخبندون مطلق ، بس کن خانم رزی خانم .اینجور فکرها رو بگذار کنار .

حالا دیگه سعی در تادیب خودم دارم تا دیگه اینجوری به استقبال حوادث نرم و خودمو تو موقعیتش نگذارم و عکس العمل خودمو نسنجم .

نظرات 6 + ارسال نظر
لیلا چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:50 ق.ظ http://dl1990.blogfa.com/

سلام رزی جوننم تبریک تبریک...عزیزم این دلواپسی شما برای یونا ب نظرم عادیه...چون مادر و دلواپسی، درکت می کنم که نگران بودی...واین ی نشونه ی خوب که شما خیلی مادرنمونه ای هستی و خیلی به یونا اهمیت میدی...در مورد فکرای منفی هم باید بگم این فکرای منفی خیلی ادم و ازار میده....و برای همه هست ولی بستگی ب شدتش داره...رزی جان فکرای منفی و نباید بهشون محل داد گلم چون ماهرچی رو فکر کنیم جذب می کنیم...وقتی فکرای منفی میان سرشون داد بزن....بهشون بگو بس کنید...بهشون راه نده..گلم دوستت دارم

سلام لیلا جان .ممنونم از این همه محبتت نسبت به من .
هه هه هه واقعاً باید به فکرهای منفی بگم بس کنید اما خودمونیم ها من کمی به این فکرهای منفی رو دادم .پر روشون کردم که هی میرن و میان رو مخم

mahtab چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:56 ب.ظ http://myonlinediarybook.persianblog.ir/

سلام رزی جان
خدا رو شکر که خیالت راحت شد
مامانا همه همینن دیگه
به قول بابا نمیدونم چرا نمیتونن مثبت فکر کنن
اگه به من میگفتی بهت می گفتم هرچه دیرتر بهتر
علیرضا دقیقا روز شش ماهه شدنش اولین دندونش رو دراورد
ایشالا همیشه خوب و خوش باشید دوست عزیزم

سلام مهتابم .
وای نگو ازین خیال بافی های منفی ما ،‌
هزار ماشاءالله به پسر زرنگ ما علیرضا جونم.
البته دکترش هم همین رو گفته بودم ،‌اما چون اطرافم بقیه بچه ها دندون درآورده بودن من دچار استرس شدم .

شیوا دالان بهشت جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:42 ب.ظ

ای جانم عزیزم چه حس قشنگی داشتی اون لحظه رزی

آخ نگو شیوا جان ، اشک میریختم ،‌آخه من کمی نگران هم بودم و البته بسیار منتظر جوونه زدن دندونهاش .ان شاالله شما بیای برای ما تعریف کنی خواهر

شهره شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:57 ق.ظ http://ourlovelyhut.blogsky.com.

مبارکش باشه
همین دندونهایی که دیر در میاد خیلی مقادم و ماندگارتره
ایشالا بقیه ش هم بزودی در میاد

ممنون خاله شهره .
ان شاء الله همینطور باشه که شما میگی دوست خوبم

ندا یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:14 ب.ظ http://27esfand.persianblog.ir

نیکان هم الان یازده ماهشه و دندون در نیاورده

ای جان نگران نباش بالاخره در میاره .دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره که

بهار یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 07:48 ق.ظ http://yegran.blogfa.com

مبارکش باشه دندونای گل پسر اینکه بدون درد و گریه دندون درآورده باید خدا رو شکر کنی
من سر هر دندون تارا یک سال پیر شدم

آخی بهار جون .چقد دلم برای خودت و تارا گلی تنگ شده بود .
آره الحمدلله . ته زمینه ای نق و غر غر داشت بچه که نمی دونستم علتش چیه و فکر میکردم لوس شده اما تب و این برنامه ها نبود الحمدلله نگو داشت دندون در میاورد طفلک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد