آقای رئیس یه سوال مشکوک ازم پرسید که فکرم رو مشغول کرد و خواستم یه چیز بهش بگم ،متانت به خرج دادم .
یه توضیحی بدم که اعضای هیئت مدیره شرکتمون 5 تا برادر هستن مدیر عامل اصلی ما ایران زندگی نمی کنه و هر از گاهی میاد سر میزنه ، رئیس اصلی مون همین آقای ب است که فرد ثابت دفتر هستش و مسئول مستقیم ما ایشونه .
من به شخصه براش احترام زیادی قائلم .چون فرد محترمیه .لازمه که بگم ازدواج هم نکرده و می دونم یه دوست دختر مانند هم داره . حالا علت ازدواج نکردنش رو دقیق نمی دونم ولی تا جاییکه شنیدم بخاطر مادرش که تنهاست ازدواج نکرده .اما خیلی دلم میخواد جزئیات بیشتری بدونم .
حقیقتش خیلی ازین که ازدواج نکرده دلم میسوزه . متولد 1349 است . ذاتش مهربونه و به نظرم حیف ِ که این محبتش هدر بدره . تا جایی که من فهمیدم سرپرست یکی از ایتام کمیته امداد هستش . کمک مالی به اطرافیانش میکنه . اگه خانواده ای بشناسه که مشکل دارن کمک میکنه . یه بار داشتیم حرف سایت هواشناسی میزدیم ، گفت : جمعه هوا چطوره ؟ همکارم گفت گردش میخوای بری ؟ گفت : نه من روزهای جمعه مادرم رو می برم بیرون . خلاصه آدم بدی نیست .
اسفند بود که یه روز ازم پرسید روسری فروشی خوب کجا باید برم ؟ منم بهش آدرس دادم و گفتم خودم اکثراً ازینجا خرید میکنم ( گفته بودم که تنها خانم شرکت من هستم ) . بعد خودش گفت : تولد مادرمه . براش هدیه می خوام بگیرم.
منم تو دلم گفتم : برو .خودتی .
اما بعد چند روز یادم افتاد فتوکپی شناسنامه مادرش رو توی مدارک دیدم .رفتم سراغش دیم بله ،تولدش همون حدودایی بود که آقای ب از من پرسیده بود .اما چند وقت پیش داشتم یه برگ فکس میکردم ، منتظر بودم کنار دستگاه فکس ، دست چپم روی میز . که ازم پرسید این انگشتره یا حلقه ؟
نفهمیدم منظورش چیه . یه کم فکر کردم و تو جوابش مونده بودم . آخه یه انگشتر بدل بود که انداخته بودم و تازگی هم خرید بودم .خلاصه گفتم : حلقه نیست ولی مدلش شبیه حلقه است .
غروب به آقامون میگم .میگه خوب بیچاره پرسیده انگشتره یا حلقه است دیگه .حتماً لازم داشته بدونه.
منم می خواستم بهش بگم اگه برای کسی میخوای (مثلا برای نامزدت ) بخری روت نمیشه بگو راهنماییت کنم که متانت به خرج دادم و سکوت کردم .
آخه سابقه نداشت ازین حرفها بزنیم تو شرکت یا بحث هیچ وقت به این مسائل نمیره .
کلاً نمی دونم چرا پرسید؟
واویلا... ببین مردی که تا 35 سالگی ازدواج نکرده یا مشکل روحی داشته یا مشکل اخلاقی. وگرنه عین آدم باید یکی رو تا حالا انتخاب میکرد. زن که نیست بگی نمیتونسته انتخاب کنه!
نه مشکل روحی داره نه اخلاقی .من تعریفش رو از خیلی ها شنیدم .
چون مادرش تنها است بخاطر این که به مادرش برسه
این که حساسیت نداره . خب براش سوال پیش اومده . مگه نمیدونه که شما متاهلی؟
شاید خواسته برای کسی بخره
چرا میدونه . با همسرم هم دوست شده .
شاید ؟
نباید بدبین باشی.میدونی شناخت مهمه.تو این مدت چه شناختی پیدا کردی ازش.وقتی میگی آدم خوبیه دیگ زیاد بهش فکرنکن.وایی من بودم بهش نمیگفتم تا حساس نشه اخه اقای ما خیلی حسوده اصلا جنبه نداره اینارو بهش بگم.
راستش واقعاً تا حالا بی احترامی ندیدم ازش .
خوب آخه همسرم هم با رئیسم دوست شده .خیلی وقتها با هم به صحبت می نشینن . البته همسر من بر خلاف من خیلی منطقی برخورد میکنه .گفتم دیگه .
این طوری که میگی به نظر نمیرسه قصد بدی داشته...
ولی مردای یکمی قدیمی تر از ما از بعضی چیزا سر در نمیارن شاید می خواسته فرق بین حلقه و انگشترو بپرسه به حال با یکی دو برخورد نمیشه قضاوتی کرد بسته به خیلی چیزا ممکنه منظورای متفاوتی داشته باشه
منم فکر نمی کنم قصد بدی داشته . شاید واقعاً نمی دونسته و براش سوال بوده
نمی دونم چی بگم شاید یا واقعا براش سوال پیش اومده بی منظور یا واقعا سوالشو به دلیلی پرسیده...ایشالا که خیر باشه البته...
خواهر بشین نصیحتش کن بگو برو زن بگیر داری پیر می شی دیگه...اگر خودش نمی تونه تو براش آستین بالا بزن خب
اینجور مردا رو باید هول داد وگرنه خودشون ککشون هم نمی گزه...آدم که به خاطر پدر و مادر نباید مجرد بمونه..البته ایشالا مادرش و خدا براش نگه داره اما اون که همیشه براش نمی مونه...بالاخره همدم و مونسی هم می خواد برای دوران سالخوردگیش...بچه ای ...نوه ای...کسی که باهاش دلخوش باشه
نمی دونم والا .شاید میخواد برای طرف بخره .
خیلی دلم میخواد بدونم واقعاً دلیل ازدواج نکردنش چیه ؟مطمئناً فقط نگهداری از مادر دلیل خوبی نیست .
شاید بی منظورپرسیده چه می دونم
عجبا!حالا چه سوالیه آخه!
همین رو بگو
شاید خواسته برای مامانش یه انگشتر بخره
بالاخره معلوم میشه مردها خیلی هم پیچیده نیستند
باید بچرم ببینم عقدنامه مامانشم می تونم گیر بیارم .شاید واسه سالگرد ازدواجش می خواست بخره
اینطور که تو میگی هر سوالی میکرده ختم میشده به مادرش احتمالا واسه مادرش میخاسته بخره
یا شادیم فقط یه سوال بوده
آخه چه پسر خوبی که به خاطر مادرش تا حالاصبر کرده اما امیدوارم هرچه زودتر نیمه گشمدشو پیدا کنه
نیمه گم شده اش پیداست .یعنی می دونم که کی رو میخواد و اونم بخاطر این صبر کرده
بنده خدا اگه بلد بود چی کار کنه خودش که تا حالا رو زمین نمی موند
براش خواهری کن خو
همین رو بگو .فکر کنم تازه می خواد یاد بگیره
عزیزم سلام
راستش نمیدونم چرا این سوالو پرسیده اما میدونم منم اگه جات بودم خوشم نمیومد از سوالش
ایشالا به زودی ازدواج کنن این اقای رییس
راستی میشه بپرسم که شما متولد دیهستی یا نه؟ اخه نظرات من و شما خیلی جاها شبیهه
ایشالا .
نه عزیزم متولد تیر هستم
اخه طفلی! خوبا چرا بدمیارن بره یدختر سنگین رنگین بگیره پیش مامانشم میمونه بعدشم مگه مادرشوهر لولو خرخرس
بچشو بزرگ کرده مث ماه کرده انتظار نداره عروسش جای دخترش باشه؟ والا ! دلم براش سوخت خداکنه انگشتر برا این پرسیده باشه که قصدازدواج تو کلش باشه..به نظرم هرمرد بدون زنی همیشه میلنگه هرچه زودتر پسر جماعت باید زن بگیرن دیگه الان ازدواجا اسون شده از دانشجویی گرفته تا .....اونکه دیگه کار و همه چی داره خداکنه زودزود خبر عروسیشو تو وبلاگت بذاری
عجب عشق پایداری چجور صبر کرده دختر؟ کلی خواستگار میاد اخرشم نره یهو دیدی بزور دادنش شوهر اجی تو برو بهش بگو دختر یهو میدن میرها! اونوقت یه عمر پشیمونی براش میمونه اخه من اعتقاد دارم ادم تو عمرش فقط یکی متفاوتترازبقیه دوس داره بنظرم اگه براش بجنگ و بدستش بیاره عمری برا شجاعتش و بودن اونی که میخواسته براش میمونی لذت میبره!
ایشالا .راستش منم همش فکر میکنم این دلیل قانع کننده ای برای ازدواج نکردن نیست /خیلی در صدد هستم علت اصلیش رو بفهمم که تا حالا نتونستم
روز اول اومدم تو وبلاگت پررویی هم میکنم. اما سعی کن خیلی بهش رو ندی. حتی با اینکه صد در صد مطمئنی که محترمه. آدمیزاده دیگه. پیشگیری بهتر از درمان است
منم رو ندادم .حتی نخندیدم تا فکری اضافه نکنه
بنظرم هیچ دلیل قانع کننده ای برا یه مرد وجود داشته باشه که ازدواج نکنه چه باپول چه بی پول چه باشغل چه بی شغل اگه دلیلی وجود نداشته باشه من میگم ایشون دارن این دختر بازیچه خودشون قرار میدن الاف که نیست عمرشو پای صبر کردن دهدر بده...ممنون رزماری جان که بهم سر زدی موفق باشی وبت جالبه
___
همیشه کسی رو انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخواهی برای اینکه تو قلبش جا بگیری خودت رو کوچک نکنی
مرسی عزیزم .منم دلیل شما رو قبول دارم
عزیزم ظاهرا که آدم متشخصی به نظر می رسن و فکر نمیکنم کسی باشن که باعث آزار و اذیت هرکسی یا دختر خانومی بشوند...

اما من یه چیز بگم امیدوارم واسه ی هیچیک از دوستا ن سوع تفاهمی پیش نیاد:
هیچـــوقت زود قضــــــاوت نکنیـــــد...
ما ممکنه 2تا بدونیم 10 تا ندونیم.
بهتره که آدم توی حریم شخصیه دیگران وارد نشه و ذهنش رو حتی درگیر چیزهایی که بهش مربوط نمیشه مشغول نکنه
نظر من اینه
عزیزم اگه ناراحت شدی یا سوالی واست پیش اومده بنظرم بهترین راه اینه که بری وخیلی محترمانه به خودشون عرض کنی
در با شخصیتیش که حرفی نیست .خداییش تو این 2 ساله تو شرکت امنیت کامل دارم .
حرف شما هم کاملاً درسته .شاید پشت پرده چیزهایی باشه که ما نمی دونیم .
خیلی کم پیش میاد که مردی راجع به خانمش یا مادرش با مردهای دیگه حرف بزنه..یعنی بعلت غیرت و این چیزها مردها با همدیگه را جع به زندگیشون حرف نمی زنن...اما در عوض راجع به این چیزها و خیلی مسائل دیگه، با خانمها راحت راحت حرف می زنند..وقتی اومده سراغت بدون که خیلی قبولت داره..شاید به قول خودت روش نشده بیاد مستقیما ازت بپرسه..
من توی مردهای همکارم اینو دیدم..کلی اطلاعات راجع به خونه زندگیشون و خانمهاشون دارم..درحالیکه جلوی بقیه اصلا راجع به این چیزها حرف نمی زنند..
شاید اینطور باشه که تو میگی .چون خواهر هم ندارن .خانم دیگه ای از بدو تاسیس شرکت ،نبوده .من اولیش هستم .شما که مثل من محیط کارت بیشتر مردونه است شاید بیشتر درک کنی اینجور مسائل رو
سلام.رزی چرا نظر من در مورد این پست رو تایید نکردی؟
عزیز دلم من یادم نمیاد کامنت تو رو پاک کرده باشم .شاید ارور داده و فرستاده نشده .
در هر صورت ببخشید
چقدر خوبه که همسرت اجازه میده جایی کار کنی که همکارا همه آقا هستن
آره والا نعمتیه .همسرخان ما حرف نداره