دیشب با وجود اینکه کلی کار داشتم اما نیت کرده بودم به خاطر سالگرد پدر بزرگم حلوا درست کنم . خدا هم کمکم کرد و با تمام مشغله کاری ام درست کردم . پدر بزرگم سال 76 فوت کرد و من اون موقع 13 سالم بود و خوب البته خاطرات کمی از پدر بزرگم دارم .چون تا حدود 10 سالگی من ، تو یه شهر زندگی نمی کردیم تا بتونیم تند تند پدربزرگ مادر بزرگم رو ببینم . فقط 2 ، 3 سالی ساکن یک شهر بودیم .
این پدربزرگ من که ما حاجی صداش میکردیم ، پدربزرگ تنی من نبود .یعنی مادربزرگ خدابیامرزم ، بعد از تولد مامان و تنها خاله ام ، با حاجی ازدواج کرده بود و از حاجی هم فرزندی نداشت . حاجی هم بنده خدا خانوداده شلوغی نداشت .تا جایی که یادمه یه خواهر داشت که گاهی میرفت بهش سر میزد ولی ما که خواهرش رو ندیده بودیم .
اما حاجی ما رو مثل بچه ها و نوه های خودش دوست داشت و فقط بهمون محبت میکرد . من که مدت کمی در کنارش بودم اما اونچه مامان و بابای خودم یا خواهر و برادرم میگن فقط و فقط یادآوری خوبی و مهربونی اون خدا بیامرزه .
من هنوزم دلم براش تنگ میشه و شده که از دوری اش اشک هم بریزم .دیشب که داشتم حلوا رو درست میکردم با خودم گفتم ، محبت چه ها که نمی کنه . گاهی میشه برای سالگرد مادربزرگم وقت نمی کنم حلوا درست کنم و فقط یه قرآنی میخونم یا چیز دیگه ای خیرات میکنم امابرای حاجی خدا بیامرز ، چون هیچ کس نداشت دلم نمیاد که بی تفاوت باشم . همیشه سعی میکنم سالگردش رو به خواهرم یادآوری کنم تا اونم خیراتی براش بفرسته .
این احساس ما به حاجی ، مصداق واقعی دوست داشتن جدا از نسبت های خونی و فامیلی هست .ما به شکل سببی با هم نسبت داشتیم ولی شاید بیشتر از یه پدربزرگ خونی دوستش دارم .
خیلی با ایمان بود و همیشه با نماز و قرآن بود .مرگش هم اونقدر راحت بود و یه روز صبح جمعه ما رو ترک کرد . چهره اش هنوزم تو یادمه . همیشه یه لبخند روی لبش بود و کنار اتاق داشت روزنامه میخوند . عاشق روزنامه بود .
نه فقط ما بلکه همه فامیل هم ازش به نیکی یاد میکنن و این خاطره یک مرد باخدا در ذهن ماست .
دارم به این فکر میکنم محبت حد و مرز ها رو از بین میبره .هم خون بودن رو از بین میبره . این عشق ِ که به تمام روابط ، استحکام میده و روح هر آدمی رو تازه میکنه .تو هر سن و سالی .تو هر مکان و موقعیتی مثل عشقی که حاجی به ما داشت .
امروز سالگرد رفتنش هست .خداوند رحمتش کنه و البته جمیع رفتگان و مردگان رو .
سلام وبلاگتو دوس داشتم
به من هم سر بزن.موفق باشی
ممنونم .لطف داری مونا جون .چشم حتماً
سلام واقعا مجبت خیلی کارا میکنه
تسلیت میکم و واسه شادی روحشون یه فاتحه خوندم
خیلی لطف کردی محبوبه جون .خدا ایشالا رفتگانت رو بیامرزه ، بابا مامان و همسری رو هم برات حفظ کنه
خدا کنه کسی هم پیدا بشه که 16 سال پس از مرگ من وسم حلوا خیرات کنه.به پدر بزرگت که نوه یخوبی مثل تو داره غبطه خوردم
اولاً که خدا بهت عمر با عزت بده تا درکنار همسرت ، بچه هات رو بزرگ کنی و زندگی عالی و خوبی داشته باشی .در ثانی شما که خودت گلی ، دیگه حرفی باقی نمی مونه خانم خانما
س رزماری جان خدا همه رفتگان همرو بیامرزه. اره محبتا الان خییییییییییلی کم شده کسی اصن تو فکر کسی نیس و وقتی بفکر کسی هستی تو روی ادم میگن خوش بحالت خودت کم غصه داری؟! از این حرفشون متنفرم!! من تو فکر همه هستم حیف اعصابم گاهی وقتا بهم میریزه کاش بتونم این اخلاقمم عوض کنم الان بهتر شدما قبلنا خیییلی بد اخلاق بودم همیشه باهمه دعوا داشتم ..محبت با پیشرفت علم و....داره کم رنگ میشه .من جایی تو کتاب خوندم که نوشته بود اخرالزمان یکی از علائمش کم شدن محبت بین مردم...باهییییچ چیزی نمیشه محبت خرید و خیییییییلی بد که محبت ادمارو فراموش کرد..محبت خییییییلی قشنگ مخصوصا وقتایی که تو موقعیت دشواریم و تو این موقع هاس که باید اطرافیان رو با محبتاشون سنجید.. الان محبتا پشت گوشی و اس دادن و...شده محبت باید کلامی و حسی باشه ..از محبت خارها گل میشود!!!
بابت حلوا هم دستت درد نکنه خدا ثوابش بهت میده دوستت دارم اجی گلم!
آخی پس الآن به بلوغ فکری رسیدی و یه خانم کامل شدی .آره ؟
درسته عزیزیم دلم برای نسل های بعد میسوزه باز ما کمی طعم محبت رو چشیدیم بچه هاموندر آینده چی باید بگن ؟
ممنونم ازت گلی جون
خدا رحمتش کنه. با تعاریفی که شما ازش داشتی حتما آمرزیده است.
ممنونم .خدا نی نی جون تو رو برات نگه داره .
حتماً همین جوره .خداییش به کسی بدی نکرده بود و سرش به زندگیش گرم بود
خ میکنم خواهر گلم خستخ نباشی بعد کار حلوا درس کردی کلی خسته شدیا!! شاد باشی

مرسی عزیزم .آره یه کم سخت بود ولی خدا رو شکر درست شد .آقای همسر رو هم به خدمت گرفتیم .دیگه چی ازین بهتر؟
خدا قبول کنه
منم براش فاتحه خوندم
روحش شاد
مرضیه جون دستت درد نکنه ،لطف کردی
اره مردا کار کردنی من خندم میگیره مث دامادمون اونقد بهش خندیدم!!!!! باحال کار میکنن مثلا مرغ میپزن توی اب میندازن بعدش میای خونه میبینی نه توش رب هس نه چاشنی خیییییلی باحال غذا میپزن مردا همه چیزشون از زنا جالبتر برای من
من تازه چند ماه احساسم بلوغ رسیده و خدا رو شاکرم بابت این قضیه الان خیییییییلی نسبت به زمان مدرسه عاقلتر شدم دانشگاه و ادماش و قصه هاش ادم پخته میکنه.. خانمم آوره هستم خیییییییییلی..خیلی دوس دارم به ادما برسم خیییییییلی...
پس هر دوتون خسته نباشید و امیدوارم همیشه باهم شیرینی زندگی بچشید
مرسی گلی خانم .

خیلی جالبه حرفات .
امیدوارم تو هم اول تو دانشگاه موفق باشی بعد هم کار خوب پیدا کنی و ازدواج موفق تری داشته باشی
خدا رحمتشون کنه رزماری عزیز
خیلی سپاسگذارم نازنین بانو
خیلی زیباس.محبت باعث میشه همه ناممکن ها ممکن بشن.
من پدر بابام وقتی بابام 7 سالش بود فوت کرد پدر مامانمم خوب یادم نیست وقتی 10 سالم بود فوت کرد اصلا اشک هم نریختم چون نه وابسته بودیم و نه رفت و آمد داشتیم.
چقدر خوبه ک همه آدما از خودشون خاطرات قشنگ بذارن و برن.مرگ با عظت چقدر خوبه و همینطور زندگیه با عظت
پدربزرگ شوهرم هم چند سالی هست فوت کرده البته پدر باباش من اشکش رو تو روز خاک سپاریش دیدم.
غم ی مرد چه تلخه
بله غم یه مرد خیلی تلخه ولی بدون چقدر اون طرف براش عزیز بوده که اشک یه مرد دراومده .
خدا همشون رو رحمت کنه
یادم رفت بنویسم خدا رفتگان شما و همه رو بیامرزه و به هممون عمر و مرگ با عظت بده
همیشه میترسم ی روزی تو دستشویی بمیرم فکرکن
آخه چی بگم به تو ؟
دیگه ازین فکرها نکن .
البته منم ترس مرگ توی دریا رو دارم .فکر میکنم قبل اینکه خفه بشم از ترس سکته کنم
سلام رزاجونی
اگه خدا قبول کرده باشه فاتحه خوندم انشاا... که روحشون همواره شادمان باشه
سلام گلم .
مریم خوبم ،ممنونم ازت ، از بزرگواریت .
به راستی که همینطوره...
چقدر قشنگه که آدما تا هرچقدر که از دستشون بر می آد نام نیک در این دنیا از خودشون بر جای بگذارند...
بنظر من با گذشت زمان این محبت ها رفتار ها و فرهنگ ها عوض نمیشه این منه نوعی هستم ما آدما هستیم که عوض میشیم و همه چیز رو با خودمون دگرگو میکنیم
از ماست که بر ماست...
بله منظور منم همین بود که گفتی .که رفتار خوب همیشه و در همه زمانها ماندگار ِ و تو ی ذهن و خاطر همه به یاد میمونه . و همیشه رفتار نیک خوب و مورد تحسین هست
سلام عزیزم
خدا رحمتشون کنه ، مهر و محبت هیچ وقت از ذهن ادم پاک نمیشه
سلام فهیم جون .خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه .
درسته هیچ وقت از یاد نمی ره
انشالا خداوند با بهترین بنده هاشون ایشون محشور کنن.
همیشه چیزی که تو ذهن ما میمونه خوبیه و خوبیییییی.
من به شخص انقدر ادم لوده ای هستم که یک نفر تا به هم خوبی میکنه تمام بدیهای کل زندگیمو یادم میره.
انشالا خدا هم عزیزاتو برات حفظ کنه.
پس خیلی روح بزرگ و قلب مهربونی داره .آفرین به تو و خوش به حالت .
ممنونم از دعای خوبت آلیس جان
سلام.خدا رحمتشون کنه.
دست تو هم درد نکنه که قدردان محبت هستی
سلام سانی .خواهش میکنه .شرمنده میکنی به من اینقدر لطف داری
خدا رحمتشون کنه عزیزم.یاد پدر بزرگ خدابیامرز خودم افتادم که چقدر ماه بود
خدا پدر بزرگ و همه رفتگان تو رو هم رحمت کنه .آخی پدر بزرگ ها چه ماه هستن مگه نه ؟
روحش شاد
سپاسگذارم ازت
خدا حاجی رو رحمت کنه...
آدم کسی رو که بهش مهر و محبت نشون داده رو هیچ وقت فراموش نمی کنه...
محبت خیلی وسعت عجیبی داره...اگر ذره ایش خرج بشه معجزه عجیبی می کنه...
اگر محبت بین مردم زیاد بشه دیگه خیلی از اتفاقات بد نمی افته و در عوض خوبی کردن ها زیاد می شه...
ممنونم ازت بلورین جان .خوب واقعیت اینه که محبت کردن شاید کمی سخت باشه .باید قلب صافی داشته باشی و روح بزرگی هم میخواد .اگه بتونیم این چیزها رو فراهم کنیم محبت کردن به دیگران هم آسون تر میشه
سلام عزیزم
به نظر من بالاترین موفقیت در زندگی هر فردی اینه که بعد از رفتنش، یادش تا همیشه ( که برای بیشتر ما بعیده) اما تا مدتهای مدیدی در اذهان بمونه
خدا بیامرزه ایشون رو
سلام مهتاب جون .دقیقاً همینطوره .خاطره خوب از خود به جاگذاشتن خیلی سخته .
ممنونم ازت
سلام رزماری جون اگه میشه این رمزتو عوض کن آخه سیستمه من اون دو نقطه آخرو نمیذاره منم میخوام بخونم
چرا قربونت برم .دوباره تست کن اگه نشد عوض میکنم
رمز گذاشتی
احتمال میدم سالروز ازدواجت باشه
تبریک میگم دوست خوبم
ایشالا با همسرت همیشه همینطور عاشقانه زندگی کنی و پر از انرژزززی مثبت باشی
دوستت دارم
میبوسمت
قربونت برم گل دختر .
برات رمز فرستاده بود عزیزم .
منم روی ماهت رو می بوسم
رمز؟؟؟؟
گذاشتم برات عزیزم
سلام رزی جون شما عکستون نمیذارید؟
فعلاً نه .بگو ببینم تو خودت برای ما عکس نمیگذاری؟
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعر خدا
روزت مبارک
خیلی زیبا بود .ممنونم
من به تو چی بگم
ولی دریا خیلی ترسناک و قشنگه من از خفگی هم خیلی میترسم.......اصلا جام تنگ باشه فکر میکنم دارم میمیرم
این ترس از کودکی با منه .با وجود اینکه شهرم یه شهر ساحلی هست از دریا وحشت میکنم
خوب چیه نئو؟ می ترسم .شنا هم بلد نیستم .