الهی شکر که امسال هم قدم در ماه مبارک رمضان گذاشتیم و به امید حق که بتونیم دستمون رو پر کنیم از برکات معنوی این ماه .
به درخواست دوست عزیزم لطفاً این صفحه و این صفحه رو بخونید و دعا رو فراموش نکنین .
ماه رمضون برای من مثل همه پر از خاطرات خوب و دوست داشتنی هست . البته جدا از لذت فراموش نشدنی سحرها و افطاری های سالهای بچگی که دیگه تکرار نمیشه برای من ، چند سالی میشه که به این ماه یه حس نوستالژیک دارم .
اول از همه اینکه خواستگاری من قبل ماه رمضون بود و تایید پدرم و به دنبال اون جواب مثبت به خانواده آقای داماد موکول شد به ماه مبارک رمضان و اینکه تا پدرم نظر نیمه مساعد خودش رو اعلام کرد مادرشوهرم بلافاصله ما رو افطار دعوت کردن .راستش جواب پدرم در حد 40٪ بود ولی وقتی اون شب افطار ، رفتیم خونه همسر اینا ، با برخورد نزدیکتری که با خانواده همسر داشتیم نظر پدرم رسید به 150 ٪ .
و این برای من و اچید یعنی یه دنیا آرامش . یعنی همون چیزی که همیشه از خدا می خواستیم که ازدواجمون با رضایت 100 ٪ خانواده هامون همراه باشه .
سال بعد ماه رمضون ، شروعش با بازگشت ما از سفر مکه همراه بود . سفری که 3 ماه بعد از عروسی مون ، خیلی غیر منتظره نصیب من و همسر شد .
سال بعد ماه رمضون ، خواستگاری خواهر شوهرم بود و به دنبال اون مراسم نامزدی اش . بخاطر همین مسئله ماه رمضون همش دنبال خرید لباس و بقیه موارد بودیم . که صد البته همه خانمها میدونن که خاطره شیرین خرید چه خاطره موندگاریه برای ماها .
جالبش این بود که روزه بودیم و می رفتیم خرید ، بعد بیرون افطار میکردیم که مزه چایی تلخش از هزارتا چایی تو خونه بیشتر به یادم مونده .
وقتی رفتم برای خرید ، یه پیراهن ترک خیلی خوب پیدا کردم .من سایز 38 رو پوشیدم ، یادش بخیر برام کمی گشاد بود .خانم فروشنده پیشنهاد داد که تنها سایز 36 ی که براش مونده با وصف بر این که هم طرح دامن لباس ، هم جنس پارچه اش با سایزهای بالاتر فرق داره رو بپوشم .منم پوشیدم و کمی یعنی فقط کمی سخت پوشیدم که با تعریف فروشنده و استقبال خودم از طرح جدید ، دل رو زدم به دریا و خریدم و گفتم خوب اون یه کم هم جا باز میکنه دیگه .
اون شب به جای افطار بیرون شام خوردیم ، وقتی رسیدم خونه دیدم دیگه توی لباس نمی تونم نفس بکشم .یعنی واقعاً نمی تونستم نفس بکشما .....
خلاصه به این نتیجه اخلاقی رسیدم وقتی روزه هستم دیگه مباردت به خرید لباس نکنم .
القصه روز نامزدی خواهر شوهر هم من ناهار نخوردم تا اینکه لااقل بتونم نفس بکشم و بعد از شام هم تا زمانی که لباس دوم رو بپوشیم نفس تنگی رو چشیدم .
اینم از اون سال .
سال بعد ، چون خواهر شوهرم عروسی اش رو تهران برگزار کرده بود و تعداد زیادی از آشناها و دوستانشون نتونسته بودن برای عروسی برن تهران ، قرار بر این شد یه جشن زنونه اینجا بگیرن تا دوستان خانوادگیشون و کسانی که نتونسته بودن برن تهران تو این جشن شرکت کنن .یه چیزی شبیه پاتختی مثلاً ، منتهی با 3 ماه فاصله از روز عروسی .جشن رو فردای عید فطر در نظر گرفتن . که باز هم باعث شد اون سال ماه رمضون من دنبال لباس و آرایشگاه ( هم برای خودم هم برای خواهر شوهر) باشم . البته این بار حواسم به روزه بودن و سایز لباس بود .
سال بعد که پارسال بشه اتفاق خاص و ویژه ای نیفتاد .
تا اینکه امسال ، همونطور که در جریان هستین تولد من و جناب همسر به علت نبود مادرهمسر به تاخیر افتاد تا اینکه پنج شنبه یک تیر و دو نشون شد .هم مهمون ها رو برای افطاری دعوت کردم و هم تولد مختصری گرفتیم .
من برای همسر این رو گرفتم و همسر هم برای من این و این رو .( البته عکس بسته بندی اش رو گذاشتم )
مامان و بابای من نفری 200 و مامان و بابای همسر نفری 100 و عمه خانم همسر هم نفری 50 به همراه یه تاپ برای من و یه بلوز برای اچید ، زحمت کشیدن .مهمونامون همین افراد عزیز بودن .
انشاء الله که همیشه جشن و شادی تو خونه همه برپا باشه .ما رو از دعای خوبتون بی نصیب نگذارین دوست جونای خوبم .
مبارکتون باشه.عجب ماه رمضونهای پر خاطره ای داشتید ها
ایشاله همیشه شاد و سلامت باشین
سلامت باشی خانم خانما .
ایشالا همه شاد و خوشحال باشن
پنهان کن در آغوشت مرا
مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن
آن سوی تاریکی
بر پهنه ی زندگی
آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و
باران سرود آفتاب را تکرار می کند…
راز چشمهایت ستاره ی بختم بود که درخشید
و مهتاب را در نگاهم زمزمه کرد
لبهایت خنده را که سال ها در گلو گم شده بود را
در چهار سوی زمان دوباره فریاد کشید
و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد
پنهان کن مرا
در آغوشی که نامش دوست داشتن است …
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی قشنگ بود .مرسی.
واقعاً مرسی
منم تو ماه رمضون با همسری آشنا شدم و عید فطر هم عقد کردیم واسه من خاطره قشنگی داره
کادوهاتونم مبارکتون باشه
به به .خیلی خوبه .اصلاً به واسطه همین ماه یه برکت دیگه میاد بین روابط و احساسات آدم .مگه نه محبوبه؟
خواهش موکونم دیشب بعد کاروزندگی رفتم پای نت این

پیداکردم خوشم اومد منم ازاینجور عشقا خیلی خوشم میاد
اجی عشق بین شوما واقاتون کجا وعشقای جوونای امروزی کجا؟
من از عشق شوما خوشم میاد
متن نامه ها خیلی رمانتیک و در عین حال منطقی به نظر میومد .
بابا اینقدر شرمنده ام نکن گلی جونم .
ایشالا تو روزی بیای و از عشق بین خودت و همسرت برامون بگی
به به
بسیار هم عالی
چه ماه رمضون های پر برکتی داشتین پس
راستی نمیدونستم مکه هم رفتین
پس حاج خانوم و حاجاقا هم هستین
ایشالا زندگیتون همیشه پز از برکت و شادی و خوشبختی باشه بانوی زحمتکش
بله .خدا لطفش رو خیلی شامل حال ما کرده و زیارت خونه اش رو قسمتمون کرده.
ایشالا همه زندگی هاشون پر از شادی باشه .تو رو هم مثل همیشه شاد ببینیم مرضیه جون
تولدتون و یه بار دیگه تبریک میگم...
ایشالا همیشه ماه رمضونا براتون پر شادی و برکت و خوبی باشه...اینا می تونه نشونه خوبی باشه ایشالا...
منو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید
یه بار دیگه تشکر میکنم ازت بلورین خوبم .
ایشالا برای همه پر از شادی باشه .
محتاجیم به دعا .چشم
چه خوب اشاره ای کردی:
"خدا رو شکر که قدم تو ماه رمضان گذاشتیم"
واقعا هم نعمتیه که عمرمون کفاف داد تا دوباره این ماهو تجربه کنیم
چه خوب که از این ماه زیبا این همه خازره ی زیبا داری
باز هم تولدتونو تبریک میگم
کادوهاتون هم مبارکتون باشه
بسیار زیا و چشمگیر بودند
دست خونواده هاتونم درد نکنه با هدایای نقدی و غیر نقدیشون
ایشالا همیشه و همه روز خوش باشین و سلامت
ممنونم ازت مهتاب جون .بله نعمتیه که عمرمون کفاف داد امسال هم بندگی کنیم .
قربون محبتت
از آشناییت خوشحال شدم دوست جونم
مرسی که بهم سر زدی
موسوی اهل دزفول(خوزستانه)
مرسی سارا جون .بله گلم سرچ کردم فهمیدم دزفولی هستن ایشون
وای از کادوی همسری کیف کردم خیلی لباس شیکیه رزماری. هم رنگش هم مدلش.
گلم دست تو هم درد نکنه من عاشق کفشای اکو ام.هم راحته هم شیک حسابی خرج کردیا.
دست خانواده و فامیلا هم درد نکنه . کادوی نقدی بسی دلچسبه.
انشالا بازم سالیان سال ماه رمزون پر از شادی و خاطره های قشنگ باشه براتون
البته کادوی آقای همسر انتخاب خودم بود .کلا من اینجوری راحت ترم که خودم انتخاب کنم .
کفش همسر هم خیلی راحت و پر دوامه .قبلاً هم داشت .
آلیس یعنی چی باید بهت بگم با اون رمزون نوشتنت ؟!
ببینم روزه ای؟
واییییییییییییییی خاک به سرم ببخشید. نه تبم خیلی زیاده رزی جون . ابروم رفت
خدا نکنه آلیس جان من.فهمیدم حالت زیاد خوش نیست .
منم فقط برای مضاح یادآوری کردم
همه ی ماههای زندگیتون به حلاوت رمضانتون باشه ایشالا
انشاالله .
ممنونم ازت سمیراجان .
همین طور برای شما دوست عزیزم
نظرم رو اینجا نمیبینیم چرا ؟ دوباره مینویسم
تولدنوت رو تبریک میګم عزیزم
اون لباس مدلش چه جوری؟ خوشګله
کفشها هم شیکن
مبارک باشه
انشالا ماه رمضون بعدی نی نی تو بغلت باشه
و پراز شادی باشه برات
دویاره ممنونم.
کدوم ؟همونی تنگ شد ؟پشت گردنی بود و یه دامن پلیسه بلند داشت
این میشه ماه رمضون پر از حاطره
انشالله هر سالش برای هردوی شما پر از حاطرات شیرین و به یاد موندنی باشه
ممنونم ازتون .همین طور برای شما و بانو
مبارکهههه
بسی شیک و زیبا
شاد باشین
التماس دعــــــــــا.....
:*
سپاسگذارم مونا جون
نظر لطفته
محتاجیم به دعا
سلام عزیزم
با تاخیر بهت تبریک میگم
ماه رمضونتم مبارک باشه
التماس دعا
سلام گلم .ممنونم خانمی
ماه رمضون بر شما هم مبارک
امیدوارم اتفاقای خوب برات همین طور ادامه داشته باشه خواهری
چه هدایای قشنگی...مبارک هردوتون عزیز دلم
ممنونم گل پری جونم .انشاء الله برای شما عزیزی دلم