سوغات مکه

دوستان جان سلام .

بفرمایید به دیدن عکس ها 

مادرم بنده خدا برای خودش هیچ چیز نیاورد از مکه حتی یه دونه جوراب نگرفت .همش برای ما خرید کرد .

برای خواهرم و دو تا دخترهاش ، چون چادری هستن ، چادر مشکی آورد .

خانم برادر هم گویا به مامانم گفته بود روتختی براش بیاره ، که اونم انصافاً یه روتختی خیلی خیلی خوشگل براش آورد .به من که زنگ زد گفت روتختی برات بیارم ؟ من چون روتختی زیاد دارم گفتم نه .تازه دلم نمیومد بنده خدا با اون وضع پا درد و اینا بخاطر من بارکشی هم بکنه .رو این حساب گفتم هر چی خودت برام گرفتی قبوله .

مامانی ام بعنوان سهم سوغات من برام لباس آورد که خودم ازین بابات خیلی خیلی راضی تر هستم .جدا از پارچه و لباسهای مشترکی که باز هم برای خواهرم و دخترهاش و خانم برادرم آورد .

در کمال شرمندگی برای آقا همسر فقط 1 پیراهن مردونه زحمت کشید .البته برای همه مردها همین جور بود .چون گفت پیدا کردن سوغات مردونه برام سخت بود .

حالا عکس ها 

کاپشن نمیشه گفت بادگیره تقریباً 

پارچه سمت چپ رو خودش برام خریده بود ، وسطی رو از بین پارچه های که آورده بود هرکدوممون یه رنگش رو برداشتیم .پارچه سمت راست ازین گل های ریز داره ، شاید به سنم زیاد نخوره اما چون پارچه ناخودآگاه منو یاد مادربزرگ خدا بیامرزم میاندازه ، اون رو هم برداشتم

شالی که خود مامان برام انتخاب کرده بود . فکر کنم به جای رومیزی یا حتی پارچه لباسی هم بشه (‌بعدها )  ازش استفاده کرد .بس که بزرگه .الآن رو مبل سه نفره گذاشتمش .دیگه اندازه اش رو حساب کنید .

یه شال دیگه که از بین شالهای موجود خوشم اومد و برداشتم .عکس نزدیک ترش این میشه 

عشق های زندگی من : جوراب 

خودم عاشق این بلوز و شلوار شدم .چون تو کرکی هستش

و این هم سوغات آقای همسر 

دیگه تموم شد