دوست جونای خوبم سلام .
جند روزه سرم خیلی شلوغه ، بعد از ظهر هم که میرم خونه مستقیم میرم سر کار و بار خونه ، بعد نماز مغرب ، میرم لا لا ، تخت میخوابم دیگه بیدارم نمیشم .شب ازون ور تا 1 بیدار می مونم .خیلی برنامه ام بهم خورده و ازین بابت بسیار بسیار ناراحتم .
از صبح وقت نکردم زودتر بیام این پست رو بگذارم . امروز اول ماه صفر هست . می خواستم یادآوری کنم صدقه یادتون نره ها .
این چند روزه اتفاق خاص و ویژه ای نیفتاد .جز اینکه آخرین بچه گربه شرکت هم عمرشو داد به شما .
یادتونه چند ماه پیش گفتم نگهبان شرکتمون یه گربه نگه میداره که بچه آورده ؟
3 تا بود دیگه . گلناز و گلپری و گابریل !
یکیشون که نمی دونم کدومشون بود 2 ، 3 روز اول طی جابجایی هایی که مامان جونش انجام داده بود ، فکر کنم جا مونده و جنازه اش رو پیدا کردن .یکی دیگه اشون هم 2 ، 3 ماه پیش که یک از بچه های شرکت میخواسته ماشین شرکت رو از حیاط بندازه بیرون ، زیر لاستیک سمند لهش میکنه و بدبخت تا شب دووم نمیاره و میمیره .این سومی دیگه ما رو بیچاره کرده بود .جرات نداشتیم درب رو به حیاط دفتر رو باز کنیم ، می دوئید می اومد تو اتاق .بعد که پیشتش میکرد برگشت با دندونهای وحشتناکش یه نگاه خشمگین بهت می انداخت که بیا و ببین .این نگهبان ما هم که اینا رو لوس کرده شدید .کیلو کیلو براشون ماهی میگیره ،پاک میکنه براشون میگذاره .مرغ رو آب پز می کنه براشون میگذاره .ظرف آبشون هم همیشه پر ِ .هی بهش میگم آقا اینا رو تنبل بار آوردی .انگار به این بچه گربه هورمون رشد داده باشن ، یهو پف کرده بود و گنده شده بود .
خلاصه دردسرتون ندم ، پریروز هم همین آخری خود به خود مرد .2 ، 3 روزی غذا نخورد و بالاخره رفت و نگهبان ما رو با یه دنیا غم تنها گذاشت .
این پست هیچ بار علمی ، هنری ، معنوی ، عاشقانه ، عارفانه ، فکری و ... نداشت .فقط در راستای اعلام حضور خدمت شما سروران گرامی بود و بس .
دوستتان میدارم
خیلی هم کار خوبی کردی این پست و گذاشتی. همین که حاضری میزنی مارا بس
قربون دوست گلم .بوسسسسسسسسسسس
الهی ما هم یه بچه گربه داشتیم خیلی شیرین و دوست داشتنی بود اما یه روز میره تو خیابون و خارجی ها میبرنش
یعنی چی خارجی ها میبرنش ؟
چندتا گزینه مختلف اومد تو ذهنم
من که یادمه یه پست در مورد تولد این گربه ها نوشتی...و خب یه پست هم در راستای اعلام پایان زندگیشون...خوب بود...
گربه ها خیلی دوست داشتنی هستن...گاهی وقتا که حسابی با دیدن گربه های خوشکل و ملوس ذوق می کنم همسری به شوخی می گه تو برای من این همه ذوق نکردی تا به حال که واسه این گربه ها اینهمه ذوق می زنی....
راستی اون پست رمزی رو هم دیدم...همون موقع نتونستم کامنت بذارم...خیلی عالی بود...مرسی بابت اعتمادت...
بعله خانم .عمر ایم 3 تا بچه گربه به دنیا نبود .
من که اصلاً گربه ها رو دوست ندارم .اگه می تونستم مادر این بچه گربه ها رو هم یه جوری دک کنم که عالی میشد .
راستی منم ممنونم
آخه بیچاره بچه گربهه...خدا رحمتش کنه
خدایش بیامرزد
بیچاره ؟ ما رو بیچاره کرده بود خواهر جان
پیامبرقسم یادکرداگردرمیان پیروان ماکسی طالب حاجتی باشدخدابه واسطه خواندن حدیث کساء دراولین جمعه ماه صفرحاجتش رابرآورده میکنداین پیام رابه کسانی که دوستشان داریدارسال کنید التماس دعا
ممنونم زهرا جان .کاش زودتر کامنتت رو می خوندم .
به امید خدا حاجت همه حاجتمندان برآورده بشه
آخی طفلک اونی که رفت زیر چرخ ماشین...
من کلا از گربه میترسم و همش حس میکنم الانه که حمله کنه و به نظرم خیلی و حشتناک و خشنه
ترس منم دقیقاً همینه .همش منتظرم بپره ،گلوم رو گاز بگیره و صورتم رو چنگ بندازه .
بهتر که رفت .باور کن اگه ترس از خدا نبود ، خودم زودتر ازینها براش سم میگذاشتم تا بمیره راحت شیم .یه جور خشمگینی نگاهمون میکرد که نگو
مراری جان ممنونم