بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه آرزوهای بزرگ و رویدادهای دور دست بالاخره یه روزی اتفاق میفته .
تو ذهنم 9 ماهگی پسرم ، یعنی عبور از یه مرحله سخت نوزادی ، یعنی بزرگ شدن ، راه رفتن و غذاخوردن .اکثر اوقات بهش فکر میکردم و اونو یه چیز گنده تو ذهنم متصور شده بودم ، تا اینکه امروز رفتیم آزمایشگاه برای گرفتن نمونه خون از پسرم بابت فقر آهن .یه خانم دیگه ای با دخترش اومده بود .ازم پرسید برای 9 ماهگی اومدی ؟ و من بعد از جواب دادن به اون خانم یهو به خودم اومدم و گفتم یونا 9 ماهگی اش رسید .وای که چقدر زود و نرم و بی صدا وارد 9 ماهگی اش شد پسرم و ازون موقع هی دارم با خودم مرور می کنم این 9 ماه با تمام تمام سختی هاش به بوئیدن 1 لحظه پسرم می ارزه و با لبخندهاش سختی روز و شب های گذشته برام شیرین میشه .
حالا یه کم خودستایی کنم .گفتم که تو آزمایشاه یه خانم و نی نی دختر هم اومده بودن ، اون خانم نوبت قبل من بود و رفت تست داد .خوب پرسنل آزمایشگاه هم انصافاًّ مهربون و نرم رفتار کردن ، اما تا نوبت ما شد ، من که رفتم یونا رو بردم برای گرفتن خونش و آستینش رو در آوردم ، خانم ه یه همکاراش گفت بیاین این خوشتیپ رو ببینید ، حالا همه ریختن رو سرم ما هی یونا رو ناز میدن ، دستشو میگیرن ، قربون صدقه اش میرن .یونا یه سرهمی پوشیده بود ،هی لباس اش رو به همدیگه نشون میدادن و غش ش براش میخندیدن .و اما من ، پر از یه حس خوب .
واقعاً راست ه که میگن میخوای تو دل یه نفر جا باز کنی از بچه اش تعریف کن .
خدا همه بچه ها رو به پدر مادرهاشون ببخشه و همیطور همه پدر مادرها رو برای بچه ها حفظ کنه .
این بود خاطره امروز ما
بسم الله الرحمن الرحیم
- مادر جان غصه نخور .
- چرا هول میشی ؟
- الان میزنی زیر گریه ها !
- مریضی مال بچه است دیگه .
- بچه ها همین جور بزرگ میشن .
این ها جملاتیه که این 2 روزه برای تسکین غصه ام ، از طرف مامانم بهم گفته میشه .یونا مریض شده اونم چه جور .یه بیماری ویروسی شبیه آبله مرغان ، اما سخت تر از اون .نمی دونم بچه ویروس رو از کی گرفت اما به شدت داره اذیت میشه ، دکتر گفت سندروم دست و پا و دهن هست .اما یونا تمام بدنش جوش زده .برادرزاده ام هم که 4 سالشه گرفته اما اون فقط دست و پاشه .
شروع بیماری با ریزش بینی شدید بود ، بعد 2 روز تب های شدید ناگهانی هم بهش اضافه شد و در نهایت مرحله آخر بیرون زدن جوش ها که بدجور دل منو داره داغون میکنه .
طفلک بچم به غیر دست و پا و شکمش ، داخل دهان و لب و چونه و اطراف لبش هم پر از جوش شده .این عزیز دل ما که به ساکت بودن معروف شده ، دائم در حال ناله و گریه است .
خدا بلا رو از همه بچه و بزرگها دور کنه .