کلاً احساسات من به همسر و همه کائنات ، به قول خودش ،متناوبه . یه دوره ای شاد و خوشم و یه دوره ای تو مایه های گیرم.یه وقتایی که از یه کسی یا مسئله ای ناراحت میشم ، خوب بیچاره این همسره که باید ناراحتی هامو تحمل کنه دیگه.بعضی روزها که واقعاً خسته ام وقتی هم که میام خونه مثلاً میبینم واسه ناهار فردا هیچی ندارم دیگه قاطی میکنم حس غذا درست کردن ندارم و اون وقته که ترک دیوار هم اذیتم میکنه. البته همسر ، هیچوقت نشده از بود و نبود غذا گله کنه.به جرات می تونم بگم تا حالا حتی یک بار هم واسه نداشتن ناهار یا شام حرفی بهم نزده ولی من نگران ناهار خودم هستم که تو شرکت چی بخورم.
همسر میگه خودت سخت میگیری . میگه خوب سر ظهر زنگ بزن برات غذا بیارن یا من برات میگیرم میارم اما من چون تو شرکتمون خانمی بجزمن نیست یه کم معذب هستم .ساعت ناهار ما هم که مشخص نیست یهو می بینی یه کار عجله ای پیش میاد ناهارمون میمونه. یا چون من جدا غذا می خورم نمیشه که بگم غذام تو راهه .بعداً می خورم بعداً هم تو شرکت ما یعنی فراموش شد.
(من تو دفتر مرکزی شرکتم . انبوه ساز هستیم و پروژه هامون تو شهرهای مختلفه و بین تمام کارکنان در شهرهای مختلف فقط من خانمم ).
دور شدم از اصل حرفم.دیروز یاد بد خلقی هام با همسر افتادم. جیگرم براش یه جورایی کباب شد . بیچاره همیشه با من راه میاد و بیشتر اوقات حق رو به من میده. هروقت که از کسی دلخور باشم ، خودش منو می نشونه و میگه هر حرفی تو دلت داری بگو . و من شروع می کنم به دردو دل .حتی بارها و بارها شده از خانوادش حرف زدم ولی خیلی منطقی برام تحلیل کرده و توضیح داده . یا حق رو به من میده یا توجیهم می کنه.
الآن رو پیک فدائی همسر هستم . تمام احساسات خوب نثار همسر و بقیه خانواده ام.(خودم و همسری)
اونقدر حالم خوبه که حد نداره.جمعه با همدیگه دو نفری رفتیم پیک نیک . خیلی خوب بود.خیلی وقت بود دلم یه تنهایی دو نفره می خواست . هوا هم واقعاْ عالی بود . کنار دریا که بسیار دلچسب بود . اصلاً دلم نمی خواست بلند شم . واقعاً آرومم کرد بخصوص که ساحلش خلوت بود . و راحت میشد تو سکوت به صدای دریا گوش کرد. کلاً روز خوبی بود.واقعاً حس می کنم واسه این هفته پر از انرژی هستم.
دیدم به اطرافم مثبته و به همه چیز لبخند می زنم و حتی دیروز که بازم کارمون طول کشید با روی گشاده رفتم خونه.
چه خوب میشه همه چی ، همیشه خوب باشه . خیلی مدیونتم همسرم . واقعاً دوستت دارم و ازینکه کنارمی و انقدر صبوری میکنی ممنونتم و البته ممنون خدا هم هستم .
اینکه انقدر خوب درکم می کنی و باهام حرف می زنی .ممنونتم . دیشب واسه همدیگه مثل بیشتر اوقات کادو گرفتیم.این یه رسمه بین ما ، اون چیزی که من لازم دارم همسر برام هدیه می گیره و اون چیزی که اون لازم داره من بهش کادو میدم . خیلی خوبه اینجوری . این میشه که تمام وسایل او ، هدیه منه و تمام لوازم من ، هدیه همسر عزیزیم.
توضیح تکمیلی :
منظورم از پیک خوشحالی ماکسیمم یک دوره تناوب که peak نوشته میشه بود
سلام چه زیبا
عشق هرجا رو کند انجا خوش است
اگه مایل به تبادل لینک هستید واسمون نظر بذارید مرسی
نظر گذاشتم برات عزیزم.امیدوارم وقت کنم آرشیوت رو هم بخونم
تو خودت چقدر خوبی که از همسرت اینقدر قشنگ تعریف می کنی
نظر لطفته بهار جون . فقط قصدم تعریف نبود .یه کم واقع بینانه به رفتارهاش نگاه کردم.من نظرم اینه که هر آدمی یه سری نقاط قوت داره.اگه اون ها رو بیشتر ببینینم اون افراد برامون عزیزتر از قبل می شن
دوست خوبم مرسی از حضور گرم و دعای قشنگت
خواهش میکنم خوشگلم
لینک شدید
عشق مرگ نیست زندگی است ، سخت نیست عین سادگی است .
عشق عاشقانه های باد و گندم است ، اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است.
زندگی زیباست حتی اگر کور باشی،
خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی ، مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی.
اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی...!
راستی که عشق حرف اول و آخر رو میزنه . عشقه که امید به آدم میده تا هر روزش رو به پیش ببره .
گلم من همه سوالاتت رو برات ایمیل کردم... نیومده برات؟!
نه متاسفانه
اپم دوست خوبم خوشحال میشم نظرتو بگی
حتماْ . منم ممنونم