همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

سفر به ترکیه 1

اول اینکه به نظرم ترکیه تابستون خیلی بیشتر لذتبخشه اما من بخاطر اینکه محجبه هستم خودم این فصل رو انتخاب کردم تا پوششم با دیگران آنچنان تو ذوق نزنه .

زیبایی های شهر زیاد بود و البته جای خیلی افسوس برای ما . تفاوت هاشون با ما کاملاً به چشم میومد . مثلاً اگه ساختمونی رو در حال ساخت بود ، دورتا دور اون یه دیوار چوبی بزرگ می زدن و روی اون تبلیغات می کردن . هم نمای ساخت و ساز محفوظ بود و جلوه بدی نداشت و هم زیبایی چشم نوازی رو ایجاد می کرد.

میدون « تکسیم » که یکی از میدونهای معروفش بود و هتل ما نزدیک اونجا بود قراره دیگه ماشین از اون میدون تردد نکنه و همین علت بستن بخشی از میدان برای عابرین شده بود .روزی که رسیدیم ، بعد ازظهر تونستیم از میدون رد شیم ،‌همون شب که از مسیر قبلی رفتیم دیدیم اون بخشی که باز بود رو هم بستن و ما مجبور بودیم دو تا خیابون پائین تر از میدون بریم و دوباره بیایم سمت میدون .شب که هوا بارونی بود که راهی که از جدول وسط خیابون رد میشدیم گل آلود شده بود . صبح فردا که همین مسیر رو رفتیم دیدیم اون قسمت از جدول وسط خیابون رو آسفالت کردن !

تمام ساختمان های قدیمی شهر رو حفظ کرده بودن ،‌البته چون یونسکو نظارت داره و آثار باستانی محسوب میشن نمی تونن کاری بکنن اما تمیزی ساختمانهای مخروبه هم چشم نواز بود . و مرمت کردنشون ، نشان از توجهی که به قدمت آنها داشتند بود. یه ساختمان بسیار بزرگ دو طبقه رو دیدیم که داخل آن رو به شیشه سکوریت یه چیزی شبیه یه مکعب بزرگ درست کرده بودن ،علت رو که پرسیدیم . قضیه ازین قرار بود که چون حفظ قدمت بنا خیلی اهمیت داره ،‌داخلش رو با شیشه که محفظه ای درست می کنن و اون رو هر جور که بخوان بصورت مدرن طراحی می کنن .

تمیزی شهر چیز بود که واقعاً به چشم میومد.یه جورایی عجیب تمیز بود . با اینکه پر از ماشین بود و ترافیک های سنگین هم داشت اما فکر می کنم چون یه شهر ساحلیه از دود و هوای آلوده خبری نیست .از آشغال و زباله که اصلاً . تعجب می کنم اگه فرهنگ تزریق کردنیه خوب به ما هم تزریق کنن . ما که همه می گیم ایت ترکها تا 50 سال پیش چیزی نبودن حالاچرا باید از ما جلو بزنن؟

چیز دیگه ای که اونجا به نظرم جالب اومد این بود که برای خرید بلیط مترو یا موزه یا ورود به مساجدی که آثار باستانی بودن باید صف می ایستادیم . صف های طویییییل . که در بدو ورود گریه ات می گرفت اما مردم که اکثراً هم توریست بودن چنان نظمی رو تو صفها اجرا می کردن که به سرعت صف پیش می رفت . حتی از موندن تو یک دونه از صفها هم خاطره سختی ندارم.

و جالب قضیه اینه که بیشتر ایرانی ها اونجا‌ ،‌حالا تو فرودگاه یا اماکن دیگه ، چه محجوب رفتار می کردن .من تعجبم ازینه که بابا شما که خودتونین فقط محیط عوض شده پس چرا این با فرهنگی و نظم رو تو  کشور خودمون اجرا نمی کنیم ؟  نتیجه می گیریم تاثیر پذیری مردمان ما از محیط زیاده . (‌محیط خوب ،‌ رفتار خوب ، محیط ناهنجار ، رفتار ناهنجار )

اینها استنباط های شخصی من از حضورم در یک مملکت غریب بود !

ادامه دارد

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار (فرصت دوباره آفتاب) چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ب.ظ http://yegran.blogfa.com

این اتفاقات برای این افتاده که ترکیه یه شهر توریستی هست و برای جلب توریست باید این تدابیر اندیشیده بشه...

بهار جون ، منم تو شمال کشور زندگی می کنم و شهر منم توریستیه به اصطلاح ولی چرا اینجا این تدابیر اندیشیده نمیشه ؟

شیوا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ب.ظ http://shiva1368.blogsky.com/

ببخشید یه سوال. چه جوری قسمت « درباره وبلاگ » رو نوشتید . من هم بلاگ اسکای دارم ولی نمیدونم چه جوری باید بنویسم که نمایش داده بشه .

سلام.تنظیمات کاربر . قسمت درباره من ،‌توضیحاتی رو بنویس و عکسی برای خودت انتخاب کن تا نمایش داده بشه .
البته خوشحال میشم بازم به ما سر بزنی و تبادل لینک داشته باشیم .

زهرا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ http://az-be.persianblog.ir

خیلی دوست دارم ترکیه رو ببینم! زبان اصلیشون ترکی بود یا می تونستی انگلیسی هم کارت رو راه بندازی؟

ایشالا بری . خیلی دیدنیه . بیشترشون ترکی حرف می زدن.مثلاً رسپشن هتل فقط 1 نفر انگلیسی بلد بود . هرچی ما می گفتیم به ترکی به بقیه می گفت تا کار مارو انجام بدن . اگه ترکی بلد بودیم بیشتر خوش می گذشت . چون می دونی که ترک ها با هم زبون خودشون خیلی حال می کنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد