همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

سفر به ترکیه 3

از دیگر جاهایی  که در نظر من بسیار زیبا اومد موزه توپکاپی استانبول بود .که البته گله ای که از لیدرمون دارم این بود که روزی که برای گردش دوره سطح شهر رفته بودیم من خودم ازش پرسیدم توپکاپی چطور میشه رفت ؟ بعد که مسیر رو گفت ، توضیح داد که شمشیر حضرت علی علیه السلام و وسایل پیامبر و چیزهای دیگه توی موزه هست . در همین حد .بعدشم طبق معمول همسفرهای محترم بحث رو به اونجا کشوندن که شما باور می کنین مثلاً مهر پیامبر هنوز باشه ؟ آقا مهران ( لیدر) هم گفت ، به هرحال قدمتشو مثل اینکه یونسکو تایید کرده و اینطور میگن !

همین اطلاعات ضعیفش هم برای من کافی بود که مصمم بشم برای دیدن موزه . فردا صبح خودمون دوتایی شال و کلاه کردیم و پیش به سوی مسجد سلطان احمد یا بلو ماسک یا همون مسجد آبی (بخاطر اینکه توی گلدسته ها و مناره هاش از رنگ آبی استفاده شده ) و موزه توپکاپی و موزه ایا صوفیا رفتیم .

سلطان احمد رو که دیدیم .خوب یه مسجد بزرگ و زیبا بود که ما امثال اون رو تو ایران کم ندیدیم . نه اینکه بگم مسجد زیاد دیدیم نه ، منظورم معماری نوع مسجد هستش .بعدش رفتیم سمت توپکاپی . دل تو دلم نبود . اونجا گویا یه کاخ بزرگ بوده که به موزه تبدیل شده . متاسفانه چون تنها بودیم و راهنمای نداشتیم تمام اطلاعات رو خودمون کسب کردیم و شاید خیلی چیزها رو متوجه نشدیم .این کاخ رو تبدیل به موزه کرده بودن ،‌اونقدر بزرگ بود که پیاده روی ما داخل محوطه موزه  2 الی 3 ساعت طول کشید . از اولین اتاق ها شروع کردیم و هی رفتیم و نرسیدیم به اونی که میخواستیم .اغلب موزه ملی شون بود . ما دنبال شمشیر حضرت علی علیه السلام بودیم . اما آخه اونجا که کسی حضرت علی رو نمی شناخت .به هر کدوم از راهنماها می گفتیم اظهار بی اطلاعی می کرد. تا اینکه یکی گفت : ذوالفقار نیستا .گفتیم می دونیم هرچی هست ما رو راهنمایی کن بریم ببینیم .که بالاخره به مقصود رسیدیم ...

وارد این بخش که شدیم از قفل های قدیمی درب کعبه شروع شد و کم کم به شمشیر و لوح حضرت یحیی و عصای حضرت موسی و عمامه حضرت یوسف رسیدیم . قاب قدیمی حجر الاسود هم بود، 2 تا ناودان طلای قدیمی بالای کعبه هم دیدیم .تا اینکه رسیدیم به شمشیر حضرت علی علیه السلام . باورم  نمی شد  روزی دستان مبارک امیرالمومنین اون شمشیر رو دستشون گرفته ، شمشیر های پیامبر و جعفر طیار هم بود .من منغلب شده بود و آروم آروم گریه می کردم .شمشیرهای عمر و عثمان اینا هم بود . همون لحظه یه اکیپ از بچه های دبستانی را آورده بودن ، معلم یا راهنماشون داشت معرفی می کرد .گفت این شمشیر بقول خودشون حضرت عمر ، ابوبکر ، عثمان ، و حضرت محمد صلی الله علیه اما با اینکه شمشیر امیرالمومنین هم اونجا بود اما به بچه ها چیزی نگفت .من داشتم افسوس می خوردم و همین طور اشک میریختم .اجازه عکاسی نم دادن . یواشکی با گوشیم عکس گرفتم .اتاق بعدی لوازم پیامبر بود . کاسه آب حضرت و مهر و چیزهای دیگه . من حال و هوای دیگه ای داشتم .اومدیم بیرون دیگه علاقه ای نداشتم جاهای دیگه رو ببینم .نزدیک توپکاپی موزه ایاصوفیا هم بود .خیلی خسته بودم و چون قبلاً تو سایت ایرپانو دیده بودمش و اینکه تمام اشتیاقم دیدن شمشیر حضرت علی علیه السلام بود دیگه موزه ایا صوفیا نرفتیم . تا جاییکه می دونم قبلاً کلیسا بوده و در زمان یکی از سلطان های مسلمان تبدیل به مسجد شده .

فردا که با کشتی رفتیم برای دیدن جزایر پرنس ،‌لیدر اون روز داشت برای تازه واردها توضیح میداد که توپکاپی چی داره و چی نداره .که یهو شنیدم لباس امام حسین و حضرت فاطمه هم توش بوده اما چون ما نمی دونستیم دنبالش نگشتیم تا پیدا کنیم و ببینیمش.انقد من و همسری ناراحت شدیم و غر غر کردیم و آبروی مهران رو بردیم که لیدر خوبی نبوده و واسه ما توضیح مناسب نداده .

استانبول 5 تا جزیره داره که 2 تا مسکونی هست . یکیش که ما رفتیم جزیره بیوک آدا بود که سوخت فسیلی مطلقاً در اونجا نیست . یعنی مردمش برای تردد یا از دو چرخه استفاده می کنن یا از کالسکه . فقط یه ماشین پلیس برقی هم دیدیم.

خیلی کشتی سواری مزه داد .بخصوص که اون روز آفتاب شد و و ما رو عرشه کشتی کلی حال کردیم . یه شب هم با کشتی از تنگه بسفر ( به ضم ب ) رد شدیم . از زیر پل بغاز که بخش اروپایی استانبول رو به آسیاییش ارتباط میده.کشتی برای ما و تعدادی از همسفرها فقط یه کشتی بود ولی کسانی که دنبال انواع اطعمه و اشربه و حرکات موزون بودن کلی کیف کردن.ما بیشتر رو عرشه بودیم .سرد بود ولی خوش گذشت.

در کل تجربه های جدید و خوبی بود.

هتل ما ماساژ هم داشت که آقای همسر 3 بار رفت .اما من ترسیدم که دوربین مداربسته داشته باشه نرفتم .استخر هم داشت که ایضاً نرفتم و ناراحت هم نیستم .

اینها کلیاتی از این سفر بود.


نظرات 7 + ارسال نظر
بهار (فرصت دوباره آفتاب) چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:27 ب.ظ http://yegran.blogfa.com

خیلی اطلاعات خوبی دادی . آخه هر کی رفته بود ترکیه فقط به قول شما از اطعمه و اشربه و کنار دریا برامون گفته بود. فکر نمی کردم اینقدر جاذبه داشته باشه... همسر من به ترکی استانبولی تسلط داره باید حتما مجبورش کنم یه سفر بریم

اگه ترکی بلده حتماً برین، خیلی بهتون خوش می گذره . من چون مرخصی کم داشتم ، فرصتی نبود که بیشتر بمونیم و بگردیم.جاهای دیدنی خیلی زیادی داره

مونا چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ب.ظ

سلام
قشنگ بود :)
می گم که اگه تو اتاق دوربین مدار بسته بود چی؟؟
من همیشه این استرس رو دارم D:
چی کار کنم خب!!!

اول تمام اتاق و سرویس رو گشتم . هرچیزی که رو شک کردم نگاه کردم . من نسبت به تمام هتل ها این احساس رو دارم

مینا پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ http://marriedwoman.blogfa.com

نمی دونی چقدر دوست دارم یه روز به اون موزه برم..

امیدوارم قسمت بشه و بری . منم دوست دارم دوباره برم .

کلاسیکــــــ پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://classiclife12.blogfa.com

کاش مـــــــــیــشٌـد...

خـٌــــودٍمـــٌو یـــﮧٍ جـــــآیی جـــــآ بٌگـــذارم...

وَ

بــَـرگــَـردم بــٍـبـــیــــنـَــم

دیـــــــگـﮧٍ نـیـــســـتـــم....

بر گردم ببین دیگه نیستم چیه ؟
برگردی میبنی که تنها نموندی و یه عالمه دوست دور و برت رو گرفته .
برگردی اینو ببینی بهتر نیست دختر خوشگل ؟

زهرا جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:21 ق.ظ http://az-be.persianblog.ir

میرفتی ماساژ، من بودم توکل می کردم و می رفتم

شانس نداریم که . اگه میرفتم مطمئناً می گفت ماساژور خانممون امروز فلج شده ، ماساژور آقا میومد !

ali شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.roozebaad.blogsky.com

سلام عزیزم
خیلی عالیه
همه چی رو صادقانه و بیطرفانه میگی ما هم حتما میرم زبانشونو مثل زبان خودمون میدونیم.
براتون ارزوی موفقیت و سلامتی دارم

ممنونم

شیوا پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ق.ظ http://shiva1368.blogsky.com

چقدر قشنگ تعریف کردی.
منم دوست دارم برم و اون موزه رو ببینم

واقعاً جای دیدنی و قشنگیه . امیدوارم فرصتش بشه که بری و ببینی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد