همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

بوی رنگ


اصلاً انرژی ندارم کار کنم . کار شرکت ما که سر و سامون نداره . امروز داشتم فکر میکردم تقصیر خودمه . بس که همه کارها رو خودم به عهده گرفتم . هرچی بوده سریع آماده  کردم ، توقعات ازم بالا رفته . اگه برای هر کار کوچیکی کلی وقت میگذاشتم ، اگه یه هفته ای کارهای عقب افتاده یک ماهه شرکت رو انجام نمی دادم ، ‌این نمیشد که الآن شد .امروز واقعاً دیگه داشت اشکم در میومد از شدت فشار کار .

هم خوشحالم ازینکه تونستم یکی از ارکان اصلی دفتر باشم و هم ناراحتم ازینکه رو من خیلی حساب باز می کنن و به طبع این کار من بیشتر میشه . کارهایی که شاید هیچ تخصصی برای من محسوب نشه و شاید در آینده شغلی ام کاملاً بی تاثیر باشه .چون اصلاً کارم با رشته تحصیلی ام جداست .اینه که 2 فردای دیگه نه سابقه ای در رشته تحصیلی ام دارم ، و نه اینکه این کاری که الآن دارم برام سابقه محسوب میشه ( چون کار رو به صورت تجربی یاد گرفتم )

این مسئله خیلی اذیتم میکنه .البته الآن کمتر از قبل .چون به خودم گفتم : در لحظه زندگی کردن بهتر از این ِ که با ترس از اتفاقات آینده ، امروز رو خراب کنی .اینه که مدتیه به خودم دلداری میدم کی سر جای خودش هست که من باشم ؟

آخرین باری که 3 روز مرخصی گرفتم ، ‌صبح روزی که برگشتم سرکار ، ‌رئیسم اول صبح اومد پیشم و گفت : شما که نیستی اینجا یه جوریه . 2 ساعت بعد هم که همکارم اومد گفت : شما که نبودی به ما خیلی سخت گذشت .

گاهی خودم هم دوست ندارم مرخصی برم .چون میدونم در نبودم خیلی از کارها بهم میریزه و وقتی نیستم دلواپسم .

دیروز هم باد صبا برام خبری آورد که گل افشان شدم . بعد از عید احتمالاً همکارم میره برای پروژه بندرعباس . و یا من توی دفتر دست تنها میمونم یا یه نیروی جدید میارن که در هر دو صورت کارم از اینی که هست بیشتر میشه .نمی خوام نگران باش .می خوام بسپارم به خدا.خودش هرجور صلاح میدونه برام درستش کنه .

از کارهای عید بگم

پریروز یعنی جمعه آقای همسر چهار چوب درب های خونه رو رنگ زد .خونه ما هنوز 1 سالش نشده منتها سازنده اش نمی دونم چه تاکیدی داشت که سقف رو دو رنگ کار کنه .بعد کلی اصرار و خواهش ، خواستیم که بابا ، سقف ها رو فقط سفد بزن . یهو از دستمون در رفت و دیدیم چهار چوب ها رو کرم رنگ زده .این رنگ به هیچ کجای خونه نمیومد .همسر هم وعده داده بود که برای عید سفیدش می کنم که کرد .تمام این 4 خط رو نوشتم ، نه برای اینکه بگم همسرم رنگ زد و یا ....  چه و چه . فقط خواستم به اینجا برسم که بگم صبح که بیدار شدم  بوی رنگ و بوی هوای اسفند که از پنجره نیمه باز اتاق خواب میومد تو ،‌قاطی شده بود ، من رو برد به کودکی هام .اون وقتها که هر سال عید خونه یا حداقل بخشی از خونه رنگ میشد و بوی رنگ تا 2 ، 3 روز حس میشد.اون وقتها که صبح که بیدار میشدم میدیدم خونمون روشن تر از روز قبل ِ .چون مامانم پردها رو در آورده بود و شسته بود و نور بیشتر از قبل داخل اتاق میومد . اون وقتها صبح مامان خونه تکونی میکرد و غروب می رفتیم خرید عید . اون وقت ها که بچگی ام بود و دوران خوش دوست داشتنی ام . یادش بخیر

همین روزها دیگه باید به فکر سبزه باشم . هنوز تصمیم نگرفتم توی چه ظرفی بریزم و چه نوع سبزه ای باشه .ماهی که از پارسال دارم .بقیه سین ها هم که تا عید فرصت دارم .

نظرات 8 + ارسال نظر
م(خط خطی) یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.khatkhati-92.blogfa.com

عزیزم از کارای شرکت خسته نباشی
چه خوب که یاد بچگیات افتادی
ببین تعویض رنگ تنوع هم شد دیگه برات
ببین تو از پارسال ماهیت موننننننننننندههههههههههههه؟؟؟!؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
زنده س؟؟؟

مرسی گلم .شما هم این روزها کارت زیاده ها .خسته نباشی .
بله خانم .ماهی هامون زنده تشریف دارند . اگه بهشون غذا بدی زنده میمونن .من تازه از آب شیر که کلر داره میریزم براشون ولی خدا رو شکر سالم هستن

شیوادالان بهشت دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:33 ق.ظ

من تا حالا نه ماهی خریدم نه سبزه گذاشتم چون همش رفتیم شهرستان . امسال میخوام سبزه بذارم با خودم ببرم . چی بذارم به نظرت ؟ گندم ؟ ماش؟

سبزه گندم صاف هستش . بیرون هم زیاد ازین مدل ها میفروشن . خوبیش اینه که اگه بلند شد می تونی کوتاه کنی یا حتی مدل بدی .مثلاٌ عین توپ گردش کنی .ولی ماش بیشتر برای مدلهایی خوبه که مثلاً روی کوزه میچسبه . یا خیلی چیزهایی تزئینی دیگه ای مد شده . و بالای ساقه اش 2 ،‌3 تا برگ کوچولو داره .

مینا دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:44 ق.ظ http://marriedwoman.blogfa.com

سلام.. حواست باشه، بیشتر از این در حق شرکتت لطف نکن!
از قدیم گفتند : لطف مکرر سبب حق مسلم است.
یواش یواش و خیلی زیرکانه کارها تو کم کن و مسئولیت هاتو به دیگران بسپار
هیچ فکرشو کردی اگر بچه دار بشی میخوای چیکار کنی؟؟
موفق باشی خانم

وای مینا تو چرا حرفم انقدر خوب می فهمی .خودم هم همیشه استرس اینو دارم .که بچه دار بشم چیکار باید بکنم . می دونی من کارم نزدیک به 90 یا 100 درصد هستش .یعنی کس دیگه ای غیر خودم نمی تونه انجام بدم .روزهایی هم که مرخصی میگیرم کارهام میمونه تا بیام انجام بدم .و این خیلی خیلی بده

محبوبه دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ق.ظ http://mzm70.blogsky.com

وای قبول دارن خیلی بده که رو یکی بیش از توانش حساب کنند البته من که مطمئن هستم همیشه میتونی از پَس هر کاری بربیای

رنگ جدید مبارک

مرسی محبوبه جون با این همه انرژی مثبتت . اخلاق بدم اینه .هی بقیه بهم میگم آروم کار کن .نمی تونم دیگه سرعت بالا هستم .این میشه که الآن شده
ممنونم ازت

فهیمه دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:27 ب.ظ http://jojofahim.blogfa.com

با مینا موافقم
امثال من و شما باعث شدیم دیگر کارمندا تنبل بار بیان
اینجا تو اداره ما مثلا واسه ثبت یه سری فرم های آماری حداقل 20/000 فرم ممکنه 1 هفته تایم بذارن ، تنها کسی که همیشه وقت داره ، خسته نمیشه و خونه زندگی نداره خب به نظر اینا منم دیگه ... چرا؟ چون از اول اینطور بارشون آوردم و همه توقعات از منه ... بعد هم که وقتی نیستم واسه اینکه دوباره کاراشو نو گردنم بندازن میگن وقتی نبودی باید اینجا رو تعطیل میکردیم و شما فقط کار بلدی و ...
یکی نیست به اینا بگه انصافتون کجا رفته...

قربونت برم آخر سال میشه ،‌ خوب آخر سال ِ دیگه . اول سال میشه باید انرژی داشت خوب .وسط سال هم به امید روزهای آینده باید کار کرد . اینه برنامه ما

فنچ بانو سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ق.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

خسته نباشی دوستم... خوشم میاد ازت که در برابر کارت انقدر مسئولی... با همه مشکلاتش... زندگی همینه... لذت ببر ازش...
من امروز استارت سبزه رو زدم:)

باریکلا خان زرنگ .بابا تو دیگه دست همه کدبانوها رو از پشت بستی
شما هم خسته نباشی .ممنونم ازت عزیز دلم

کلاسیکـــــــ سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ب.ظ http://classiclife12.blogfa.com

عزیزم رزم ؛
تو خودت که میدونی

ی روز میخندم ی روز غرق غم میشم

نمیدونم

باید امیدوار باشی .امیدوار روزهای خوب و روشن که در آینده انتظارت رو میکشه .من مطمئنم

لبخند بانو جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:20 ب.ظ http://labkhandam.blogsky.com/

منم همیشه عاشق اسفند بودم با حال و هوا و انتظار برای عید...حال و هوای خونه تکونی و تمیز کاری و حس قشنگ تمیزی بعد از خونه تکونی
چه قدر سرشار از لذته...
من می خوام با تخم شاهی سبزه سبز کنم...خیلی خوشکل می شن زیاد هم نیاز به مراقبت نداره

بدجور سرشار از لذته .از خود عید لذت برا من بیشتره
تخم شاهی هم خیلی خوب میشه .من یه سال درست کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد