همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

همسرم ، منم دوستت دارم

این ها یادداشت های منه . روزهای زندگی منه

اینم سوژه جدید

صبح که از خواب پاشدم یهو یاد وبم افتادم .

گفتم خوب از پست قبلی ام که چند تا خبر داده بودم چند روزی گذشته و اتفاق خاص و جدیدی هم نیفتاده که برای بچه ها تعریف کنم .

جز باز هم خرید یه سری دیگه از وسیله های خونه مامان و جمع کردن تعدادی از ظرفهای خونه قبلی اش .

روز عید هم که قربونش برم با وجود اینکه هوا آفتابی و گرم بود تا خود غروب چپیدیم تو خونه .چون خونه ام دیگه پشت و رو شده بود (‌بس که بهم ریخته بود )

خلاصه تو این فکر بودم که میام و یه پست ِ حال و احوال میگذارم .

چند وقتی میشه که ماشین فقط در اختیار من نیست .بعضی روزها آقای همسر میبره .امروز هم پیشنهاد دادم چون شب مهمون داریم تو ماشین رو ببر و سر راه میوه هم بخر .تا بنده خدا گفت باشه .من زودی گفتم : چه از خدا خواسته .

این شد که اون بیچاره هم گفت غروب میرم میگیرم .

ما اومدیم و اومدیم و اومدیم تا رسیدم محل کار .کنار اون دیوار لعنتی مثل همیشه خواستم پارک کنم .

خیر سرم عینک آفتابی هم داشتم اما آفتاب به حدی تو چشمم بود که اصلاً چیزی تو آینه بغل نمی دیدم .دردسر ندم با چشم خودم یه فاصله 20 سانتی با دیوار داشتم اما واقعیت این نبود .

زدم به دیوار و ..............

گل گیر عقب رو کاملاً داغون و بخشی از در عقب رو هم خط انداختم .خلاصه نگهبان اومد و کمی فرمون داد تا عین آدمیزاد پارک کنم و پیاده شدl و شاهکارم رو دیدم .

حقم بود .بس که پیش خودم میگفتم همه ال 90 ها گلگیرشون داغونه ماله ما فقط بعد 3 سال سالم مونده .

(که اونم بنده مزینش کردم )

سریع رفتم به اچید زنگ زدم و یهو زدم زیر گریه .اشکم دیگه بند نمیومد .هم دلم برا ماشین می سوخت هم شوک اون ضربه که زده بودم رو جلوی نگهبان تو خودم نگه داشتم ،‌ انگار صدای اچید آغوش گرمی شد تا بغضم بترکه .

الحمدلله رب العالمین ، مال دنیا پشیزی برای همسر ما ارزش نداره فقط دلداریم داد .الهی بمیرم هیچی نگفت .فقط گفت ماشین مال زدنه دیگه ، خودت که طوری نشدی .جونت سلامت .ولی من همچنان داشتم گریه میکردم .

در حال حاضر یه ماشین داغون داریم که دست گل بنده است .

خدا خواست من امروز بی خبر نباشم براتون .

اچید خوبم ،‌ بعدش 2 بار زنگ زد و حالم رو پرسید ودوباره آرومم کرد .

همسر خوبم ،‌ هربار که خوبی هات رو می بینم و میخوام از ته دل ممنونت باشم حقیقتش یهو یاد تشکر از خدا می افتادم .خدای بزرگ و مهربون ، بزرگترین هدیه ای که می تونستی بهم بدی همسر خوبم بود .ازت خیلی خیلی ممنونم .

آقای گلم از شما هم ممنونم که از اشتباهات من با مهربونی عبور میکنی .

بسیار بسیار ممنونم ازت .

نظرات 11 + ارسال نظر
Isaac پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ق.ظ http://isaac.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود
کاشکی منم یه خانوم داشتم اینطوری البته بیشتر دلداریش میدادم
ولی فعلا میخواد ردمون کنه بدون هیچ دلیلی
ایشالا که شما و همسرتون همیشه خوب و موفق باشید
دوست داشتید یه سری هم به وب من بزنید

سلام .انشاء الله شما هر هرچه زودتر به وصال برسید

مرضی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ق.ظ http://khatkhati-92.blogfa.com/

بابا ال نوددددد

بگو بابا دست فرمون

بهزاد و سمیرا جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:23 ب.ظ http://namzady.blogsky.com

ایول به این همسر خوب
انشالله همیشه در کنار هم شاد باشید
بی خیال بابا بالاخره این مشکلات پیش میاد فدای سرت
مهم اینه که هردو سالم و سرحال هستید

دست گل بنده بود دیگه .بنده خدا اینو نگه چی باید بگه

ساناز جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ب.ظ http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

سلام عزیزم.فدای سرت.ماشین برای زدنه دیگه.غصه نخور

سلام مامانی خوشگله . مرسی عزیزم .دیگه غصه ام تموم شد

م مهتاب جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

عزیزم خدا رو شکر که به خیر گذشت
خدارو شکر بابت داشتن چنین همسری خدا حفظشون کنه
راستی مامان ایشالا کی میان؟
باید نزدیک باشه اوندنشون

خدا رو شکر واقعاً .
مامان 7 آبان میاد ایشالا

فنچ بانو جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

عزیزم... خدا حفظش کنه همسر خوبتو
جونتون سلامت:*

مرسی فنچی خوبم

آلیس شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ق.ظ

وای رانندگی با تندر ۹۰ جدا مشکله. فدای سرت گلم ی صدقه کنار بذار .
اینجور همسرا ی نعمتیه که با هیچ نعمت دیگه ای نمیشه عوضش کرد. انشالا خدا برای هم حفظتون کنه

آره والا ، نعمته .بنده خدا هیچی نگفت .
ازون بالاتر پدرشوهرم اینا هم شب فهمیدن اصلاً به روم نیاوردن

فهیمه شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://jojofahimm.blogfa.com

الهی بگردم
خودتو ناراحت نکن گلم
راست میگن آچید خان ماشین مال زد و خورده دیگه تا اخر که همینطوری سالم و بدون خش نمیمونه
خدارو شکر که خودت سالمی
آقا ما ازین سوژه ها نخاستیم

خدا نکنه عسلم .
خواستم براتون همیشه خبرهای توپ بیارم .اینم توپ توپ

صبا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:00 ب.ظ http://maokhoda.persianblog.ir/

ای خواهر من و تو عین همیم.منم یه وقتایی که طوری میشه و گریه میکنم همسری همینطور دلداریم میده.خداروشکر که همسرای خوبی داریم

جداً .تو هم اصل این دسته گل ها هستی ؟
واقعاً‌خدا رو شکر که همسران خوبی داریم

زهرا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ب.ظ http://negahetazeman.blogfa.com/

به خیر گذشته عزیزم برای کاری که شده نباید غصه خورد ایشالله تنتون سالم باشه و خدا رو شکر کن بابت داشتن همسر به این خوبی ، که بجای اینکه دعوا یا منتی بذاره تازه دلداریتم میده ایشالله که زنده وسلامت باشه و سایه ش رو سرت باشه

انشاء الله .
این بهترین دعایی که میتونستی برام بکنی .
ایشالا خدا همه زن و شوهرها رو برای هم سلامت نگه داره

پری شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:23 ب.ظ http://0o0o0o0o.blogsky.com/

وای خیلی حس بدی داره رزی جونم کاملا درکت میکنم ....آدم انگار قلبش سنگین میشه و همش اون لحظه رو مرور میکنه و میگه کاش اینطور میکردم کاش اونطور نمیکردم ... کاش دقت میکردم....
اما پیش میاد دیگه!حالا منو بگو اوایل تازه خرو آورده بودم اینجا همش با خودم میگفتم هرکی خر داره زده به یجایی کی نوبت من میشه خدا میدونه....تا اینکه چشمت روز بد نبینه یروز همینطور الکی الکی به بی دقتی تما کشیدمش به در پارکینگ و درش نفله شد و فرو رفت و خط افتاد و رنگش هم پرید!
حالا من مال بابام بود و وجدان درد داشت میکشدم هرچند بابام حتی نگاش هم نکرد وقتی بهش گفتم....مال شما که پول خودتونه و فدای سرت عزیز دلم...
آفرین به این همسر....واقعا مهمه آدم دلش دریا باشه....

حکایت تو حکایت اون بنده خداست که تا پوست موز می بینه میگه : باز باید سُر بخرم .
آخه دختر خوب یعنی چی که منتظر بودی تو هم یه روز به در و دیوار بکوبی ؟
خیلی باهالی
آخ آخ نگو .تا چند روز همش پیش خودم میگفتم اگه من ماشین نبرده بودم اگه من اینجور فرمون گرفته بودم اگه اگه .... استرسی شدم انگار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد