-
تعطیلات عید فطر و بعد اون
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 11:23
تعطیلات عید سعید فطر رو رفتیم تهران ، خونه خواهرم .2 روز اونجا بودیم و خیلی خیلی خوش گذشت .جمعه که عید بود، صبح راه افتادیم متاسفانه نماز عید فطر قسمتمون نشد و خیلی افسوس خوردم .شنبه هم که به مناسبت عید تعطیل بود .من 2 روز مرخصی داشتم و اچید 1 روز .این شد که یک شنبه غروب راه برگشت رو پیش گرفتیم . دیروز من خونه بودم و...
-
باز هم ممنونم
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 12:59
خیلی خیلی سپاسگذارم ازتون هم بخاطر همراهی من در ختم قرآن ، که به لطف خدا همه جزء ها پر شد و انشاء الله تا پایان ماه رمضون هم قرائتش رو همه تکمیل میکنن . و هم بخاطر گوش کردن به درد و دلم و همفکری که با من کردین .به امید حق یه تصمیم درست بگیرم ، به برکت این ماه و ختم قرآنی که انجام دادیم . دوست جونای خوبم از الآن عید...
-
کمی درد و دل
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 09:52
به یه دوراهی که چه عرض کنم به یه چهار راه رسیدم . تمام فکرهامو می خوام بگم بدون اینکه کم و کاستی داشته باشه .دلم میخواد اینجا لااقل خودم خودم حرف بزنم .به دور از انتظار قضاوت دیگران از طرز فکر و کارم . این مسئله کار برای من شده غوز بالا غوز .شده مسئله هر روزه ام . شماها تا جایی در جریان هستین که من به رئیسم اعلام کردم...
-
ختم قرآن دوم
یکشنبه 6 مردادماه سال 1392 08:39
عزیزان دلم ، دوستای خوب و مهربونم ، طاعات همه شما قبول .دیشب ، شب قدر بود . امیدوارم که خداوند تو این شب مبارک ، از اشتباهات همه ما گذشته باشه و برکت و رحمتش رو به زندگی هامون فرستاده باشه . انشاء الله شبهای قدر آینده هم ، هر کجا بودین برای منم دعا کنین . یعنی برای همه دعا کنیم . اول که شکر کنیم .بخاطر نعمت های زیادی...
-
صحبت های من و رئیس
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 08:48
دیروز آقای رئیس منو صدا کرد و دوباره ازم پرسید خوب حالا دقیق بگو مشکل چیه که میخوای بری از شرکت ؟ منم گفتم مشکل خاصی نیست ، شخصیه . گفت : کسی از ماها به شما حرفی زدیم که دلخوری پیش اومده ، من یه وقتایی بد اخلاقی می کنم ناراحت شدین ، حرکتی از بچه های شرکت دیدین که بی احترامی بوده ، از حقوق ناراضی هستین ؟ گفتم نه...
-
خبر جدید
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 15:16
دیگه تصمیم رو گرفتم . می خوام از شرکت بیام بیرون. ازچهارشنبه گذشته خیلی با خودم درگیر هستم .خیل حالم گرفته است .مدتی میشه ، تقریباً از شروع سال جدید ، به یه سری از مسائل مالی شرکت پی بردم که برام قابل هضم نیست . واقعیتش اینه از خودم بدم میاد ،از خدا خجالت میکشم .فکر میکنم حماقت جبران ناپذیری کردم .اینکه از روز اولی...
-
تشکر از شما
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 09:19
دوستای گلم ، مهربون ها ، دست همتون درد نکنه از بایت همکاری من در ختم قرآن . خیلی لطف کردین . انشاء الله اجر کار خیرتون رو خیلی زود بگیرین و تاثیرش رو روی زندگیتون به چشمتون بیاد . این ختم قرآن که مهلت قرائتش تا 15 ماه مبارک رمضان بود .اگر تمایل دارین ، یکی دیگه هم از پانزدهم تا پایان ماه برگزار کنیم. فقط اگه دوست...
-
ختم قرآن
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 08:36
دوستای گلم سلام . بچه ها تصمیم گرفتم تا روز 15 ماه رمضون یعنی ولادت امام حسن مجتبی یه ختم قرآن وبلاگی بگذارم .حیف ِ که ازاین فرصت استفاده نکنیم .هم ماه رمضونه و هم با خوندن مقدار کمی از قرآن ، ثواب ختم جمعی برامون محسوب میشه . به این صورت که تا 2 مرداد یعنی روز ولادت آقا امام حسن مجتبی هر کدوممون به اندازه ای که می...
-
ماه مبارک رمضان در طی سالها
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 10:58
الهی شکر که امسال هم قدم در ماه مبارک رمضان گذاشتیم و به امید حق که بتونیم دستمون رو پر کنیم از برکات معنوی این ماه . به درخواست دوست عزیزم لطفاً این صفحه و این صفحه رو بخونید و دعا رو فراموش نکنین . ماه رمضون برای من مثل همه پر از خاطرات خوب و دوست داشتنی هست . البته جدا از لذت فراموش نشدنی سحرها و افطاری های سالهای...
-
خانم خونه
دوشنبه 17 تیرماه سال 1392 08:47
چند روزی هست که سرماخوردم .خیلی هم طولانی شده .دیروز بعدازظهر از فرصت بیماری ام استفاده کردم و از ساعت 2 مرخصی گرفتم . با ساعت کاری که من دارم خیلی کم پیش میاد که زودتر از شوهرم خونه باشم .شاید سالی جند بار که به تعداد انگشتهای دست هم نرسه . وقتی رسیدم خونه ، دست به کار شدم تا برای ناهار غذای گرم آماده کنم .لوبیا پلو...
-
آیا باید بگم روحانی متشکرم ؟
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 10:57
این روزها اگه خونه ما باشین ، تو شادی ما هم سهیم میشین . امروز با اجازه شما تولد خانم خونه یعنی رزماری هست ، 5 روز آینده هم یعنی پانزدهم تیرماه تولد آقای خونه ، همسر گرامی ام هست . در کنار تمام تبریک های متنوعی که برام اومد از بانک و ال و بل و ... خیلی برام جالب بود اکانت gmail ام رو که باز کرده بودم ، بعدش صفحه...
-
دوست داشتن یا عشق ؟ ........... دوستت دارم با عشق
شنبه 8 تیرماه سال 1392 12:47
این آهنگ جدید محسن چاووشی رو شنیدین ؟ من پریروز توی آژانس شنیدم و دوباره بعد مدتها یه سوال گنده اومد توی ذهنم . دوست داشتن یا عشق؟ من هنوز نفهمیدم عاشقم یا همسرم رو دوست داره برگردم به زمانهای دور ...... من همیشه منتظر کسی بودم برای ازدواج که ازش خوشم بیاد و بقیه داستان ازدواج . کم کم که به بلوغ فکری رسیدم دیگه دنبال...
-
هفته کسل کننده
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 12:45
این روزها دل و دماغم برای کار کم شده .واقعیت اینه که با بد شدن اوضاع اقتصادی بازار مسکن بخصوص شرکت های ساختمانی ، شرکت ما هم با این رکود مواجه شده . این فشار بعد از عید خودش رو بیشتر داره نشون میده . از تعدیل نیرو گرفته تا برخورد تند و تحکم آمیز و ندادن حقوق. شب عید شرکت خودش رو کشت تونست حقوق 2 ، 3 ماهه معوق پرسنل...
-
اول تابستون و بارون
شنبه 1 تیرماه سال 1392 10:01
آیا شما باور میکنین من دیشب تو ماشین بخاری روشن کردم ؟ از صبح دیروز هوا کم کم ابری شد و بارون شروع به باریدن کرد .چندین بار رگبار زد و بارون شدیدی اومد .مضاف بر اینکه هوا هم حسابی خنک شد.جوری که از خنکای نسیم توی این فصل سال ، به اوج لذت میشد رسید . این هفته برام خیلی هفته خوبی بود .خواهرم که اینجا بود ، دو روز...
-
بازی وبلاگی
شنبه 1 تیرماه سال 1392 09:44
مهتاب جونم ازت خیلی ممنونم که منو به این بازی دعوت کردی بزرگترین ترس در زندگیت؟ نبود همسرم در کنارم اگه 24 ساعت نامرئی می شدی چیکار می کردی؟ توی خیابون دوچرخه سواری می کردم و اسکیت سوار میشدم اگه غول چراغ جادو توانایی براوردن یه آرزو بین 5 تا 12 حرف رو داشته باشه اون چیه؟ سعادت دو دنیا از میان اسب ، سگ ، گربه ، پلنگ و...
-
خاله جون هستم
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 13:51
جمعه خواهرم از تهران اومد .تنها خواهرم که وقتی من کلاس سوم دبستان بودم ازدواج کرد .ما اون موقع تهران زندگی میکردم اما به دلایلی همون زمانهای ازدواج خواهرم ما اومدیم و ساکن شمال شدیم و اینجا ریشه دووندیم و شدم دختر شمالی با وجود اختلاف سنمون و راه دور هم که بودیم اما با هم خوب بودیم .یعنی دیگه بعد از ازدواجش یادم نمیاد...
-
در ادامه سفر اردبیل
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 17:08
نمایی از گردنه حیران گردنه حیران مه آلود اون دو روزی که ما اونجا بودیم تیم پرسولیس هم توی سرعین اردو داشت .یکبار به طور اتفاقی که رفته بودیم غروب دور بزنیم اتوبوسشون از جلومون رد شد و علی دایی رو از پشت شیشه اتوبوس دیدم .عجب هیکلی داره .فکر نمی کردم انقدر هیکلی باشه . مردم همه ریخته بودن جلو ماشین و راهشون رو بسته...
-
اعیاد شعبانیه مبارک
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 08:48
من چقدر بد شدم .حد نداره .انقدر درگیر کار و زندگی دنیا شدم که به کل یادم رفت امروز ولادت امام حسین علیه السلام هست .همش فکر میکردم فرداست .من چقدر بدم . در هر صورت به همه تبریک میگم .این روزهای مبارک برای زندگی ما ، زندگی بخش هست . هستی مون به هستشون وابسته است . بودمون از بودنشون هست .برکت در زندگیمون هست . از سفرمون...
-
زودی میام
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 16:13
خیلی خیلی معذرت میخوام ازتون که دیر اومدم . راستش ما پنج شنبه برگشتیم .خیلی خوب بود و خوش گذشت بهممون .ولی جمعه کلا فرصت نشد بیام نت .شنبه هم که اومدم شرکت ، بچه های کارگاه اومده بود برای نظافت دفتر ، نوبت اتاق من بود .این بود که من کلاً پشت میزم نبودم تا بتونم بیام نت . امروز هم کار عجله ای و عقب افتاده زیاد داشتم ....
-
با توکل بر او
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 16:21
مدتهای زیادی بود قصد سفر به آب گرم اردبیل رو داشتم شاید یکی دو سال .اما جور نمی شد . سال گذشته بهار و تابستون گفتند به من که هوا گرمه و شلوغ ، بماند برای زمستان . زمستان گفتند به هوای زمستان و گردنه حیران اعتباری نیست ، بموند تابستان . منم گفتم چشم . از عید که تقویم رو ورق زدم گیر دادم به تعطیلات نیمه خرداد و گفتم...
-
مثل همیشه
شنبه 11 خردادماه سال 1392 08:46
این چند روز اتفاق خاص و ویژه ای نیفتاد . جز اینکه گربه ای که نگهبان شرکتمون ازش نگهداری میکنه و من چقدر ازش چندشم میشه ، بچه آورد .اونم 3 تا . اما فردای روزی که زایمان کرد ، بچه هاشو برداشت برد . اون روز که بچه گربه ها به دنیا اومدن این گربه کلاً قاطی کرده بود .بعد یهو بچه های شرکت دیدن تو حیاط با بچه اش نشسته .دوتا...
-
بهار گیلان
یکشنبه 5 خردادماه سال 1392 08:48
ما که ساکن شمال هستیم ، در طول سال فصل بهار بهترین فصل برای گردش و تفریح هست .چون نه از سرما و بارون پائیز و زمستون خبری هست نه از شرجی و گرمای تابستون . البته اوائل فصل پائیزهم خوبه ولی من از بچگی ام از پائیز خوشم نمیومد .همش برام غم انگیز ِ .ولی عجیب عاشق بهار هستم .عاشق سر سبزی بهار . به نظرم بهار با خودش زندگی...
-
روز پدر مبارک
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 10:38
دوستای خوبم روز مرد رو به شما همسران خوب تر از خوب مردهای عزیزتون تبریک میگم . به شما دختران گل باباهای مهربون ، به شما خواهران برادرهای با غیرت ، به شما مادران شیرین تر از جان پسران گرامی ، به همه شما عزیزان تبریک میگم . ما همچین خانم هایی هستیم که روز مرد رو هم به خودمون تبریک میگم دوستای گلم یه مددی برسونید در...
-
نم نم بارون
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 14:27
یه هوای بهاری دونفره شده که نگو . بارون ریز ریز داره میباره و هوا خنک شده ، جای همه خالی . نه ازون بارونها که اذیت میکنه ،ازون بارونها که کیف میکنی . البته حیف که از پشت پنجره اتاقم نظاره گر این هوای دل انگیز هستم و فقط هر از گاهی اگه وقت بشه توی حیاط شرکت چند قدم کوچیک میزنم .دلم میخواست الآن تو حیاط خونه بچگی هام...
-
خاطره یک روز عالی 2
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 14:51
-
حکایت این روزهای من و شما
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 08:41
دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آنرا به اختیار خود انتخاب کرده است . کمی سرم شلوغه . هم فشار کار ، هم اینکه یک هفته ای میشه که به صورت متناوب زانوم درد میگیره و کاملاً قفل میشه .دکتر هم که رفتم گفت چون ضربه ای نخورده احتمال اینکه مایع بین مفصلی زانوت تکون خورده و همون باعث شده ملتهب بشه و درد بگیره...
-
رکورد شکستم !
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 09:10
یوهـــــــــــــــــــــــــــو رکورد زدم دیشب تا ساعت 23:05 سرکار بودم تا حالا ، تا 8 سرکار بودم ، شب عید تا 9:30 هم وایستاده بودم اما تا 11 شب ، دیگه خداییش محشر بود .حالا صبح از نگهبان پرسیدم بقیه ساعت 12 به بعد رفتن . ما دیگه عادت کردیم به این حرکات قریب الوقوع . یکشنبه بعد از ظهر مدارک شرکت در یک مناقصه رو...
-
همون رمز قبلی
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 18:20
-
روز زن و مادر مبارک
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 09:23
زن بودن کار مشکلی است؛ مجبوری : مانند یک بانورفتار کنی همانند یک مرد کار کنی شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک خانم مسن فکر کنی ! ای بزرگ هنرمند زمان ، خسته نباشی و روزت مبارک دوست های خوبم که هرکدومتون به نحوی یا دختر یا خواهر یا همسر و یا یک مادر هستین روزتون خیلی خیلی مبارک پی نوشت :گفته بودم که تنها خانم...
-
خاطره یک روز عالی
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 15:52